یادداشت فاطمه‌السادات شه‌روش

                رستخیز شامل روایت هایی مرتبط با اقیام امام حسین (ع) و روز عاشوراست. روایت هایی درباره آدم هایی که اعتراف میکنند گاهی در مجالس عزا بر رنج های خود گریه میکنند و نه بر فقدان امام سوم شیعیان. روایت هایی از عزاداری در دل اروپا در مسجدی که قبل از داخل شدن به آن شال خود را از کیف دراورده و به روی سر می کشند. از عزاداری مهاجرین افغان تا مراسم های سنتی در روستاهای دور افتاده ایران از زبان همسر طلبه سخنران در آن مراسم. در میان این روایت ها چندین بار خودم را پیدا کردم   شاید هر کس در میانه ی روایتی از این کتاب خودش را پیدا کند. 
بخشی از روایت نذر کردن نبض دوم:
میلیونها نفر بودیم. بزرگترین ازدحامی که  به چشمم میدیدم. اولش مسیر از بین خانه های حاشیه ی شهر می گذشت و این زیباترین قسمت سفر بود. خانه ها همان خانه های داخل شهر رودند اما هزار برابر مهربان تر و دست و دل بازتر. انگار خانه هایشان را پشت و رو کرده باشند . همه جای خانه ها میتوانست مال ما باشد. همه ی خوراکی ها، حمام و دستشویی حتی ماشین لباسشویی. مالکیت رنگ باخته بود. هیچ چیز برای هیچ کس نبود و همه چیز برای همه بود تنها راه تشخیص صاحب خانه این بود که ببینی چه کسی بیشتر از بقیه در تکاپوست
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.