یادداشت عطیه عیاردولابی
1402/3/20
3.5
2
اولین کتابی بود که از الهام فلاح خوندم. تا پیش از این کتاب حتی اسمش رو هم نشنیده بودم. برای همین با ذهنی کاملا خالی و بدون پیشداوری این کتاب رو باز کردم. تا نیمهها کتاب هم عاشقش بودم. مجذوب قلم فوقالعاده و مدل نگارشش شدم که جملات طولانی مینویسه و مجبوری یه نفس بخونی و شاید گاهی برگردی یه بازخونی بکنی تا مطمئن بشی از چیزی که خوندی. اما نیمه دوم کتاب دیگه خود داستان رو دوست نداشتم. خونخواهی داستان جوونی ایرانی به نام احمده که یه قل دیگه به اسم محمد داشته. احمد تو یه خانواده مذهبی به دنیا اومده و پدرش روحانی بوده. روحانی مبارزی که با بزرگان انقلاب هم حشر و نشر داشته اما انتخاب کرده سمت و موقعیت نداشته باشه. احمد بر خلاف محمد خیلی درگیر جو مذهبی خانواده نمیشه و یه کم هم حتی سرکشه انقدر که عاشق دخترعمهای میشه لاک صورتی میزنه و موهاش رو کامل تو نمیذاره. مخمد پسر خلف خانوادهاس و احمد یا نویسنده بارها به این موضوع اشاره میکنه اما فقط احمد و خوانندهها میدونن که این محمد از شباهت خودش و احمد چه سوءاستفادههایی کرده و چه نامردیهایی در حق قلش احمد روا داشته. اما چون میره جنگ همه رو سرش قسم میخورن و احمد هم زیر سایه اون میره. کتاب خونخواهی یه کتاب ضد جنگه. کتابی که با هر حربهای به مقاومت مردم تو سالهای دفاع مقدس طعنه میزنه و اون رو بیارزش میکنه. آدمهای اهل مذهب و به تبعش مقاومت رو محکوم میکنه و گویی از اونها انتقام میگیره. البته که آدم در حالت خوشبینانه میتونه برداشتی روانشناسانه هم از این کتاب بکنه و اون رو ببره به ظرف زمانی و رفتار شخصیتهاش رو توجیه کنه اما این طعنهها و کنایهها گاهی انقدر تیزه که نمیشه منکرشون شد.
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.