یادداشت علی حاجیلو

                این کتاب پر از قصه است. قصه‌ی اصلی، قصه‌ی پایگاهی جنگی در منطقه‌ای از کردستان که آلوده شده است و اطلاعاتش درز می‌کند.اما این همه‌ی ماجرا نیست. شما با تعداد زیادی انسان و تعداد زیادی قصه در این کتاب سر و کار دارید.  نویسنده از طریق روایت داستان زندگی حال و گذشته‌ی سربازان پایگاه و روستاییان روستای سوران داستان اصلی را پیش می‌برد. البته که ممکن است تعداد زیاد شخصیت‌های کتاب در ابتدا شما را کمی  گیج کند، اما کم‌کم با شخصیت‌ها آشنا می‌شوید.
روایت غیر خطی کتاب شما را مجبور می‌کند با دقت زیادی کتاب را بخوانید و درباره‌ی اتفاقات فکر کنید. این اتفاق می‌تواند آزاردهنده باشد. اما به نظرم گیرایی داستان از آزار این مسئله می‌کاهد.
درباره‌ی این کتاب بسیار می‌توان نوشت. اما به نظرم همین مقدار  کافی است.

        
(0/1000)

نظرات

سلام فکر می کنم منظورتون از غصه قصه بوده من کل متنتون رو داشتم با کلمه غصه می خوندم اما از یه جایی به بعد دیدم نه منظورتون قصه هست. البته اصلا مهم نیست من هم بارها از این اشتباهات کرده ام.
2
یه وقتایی مغز قفل میکنه😁
الان اصلاح میکنم 
بله اشتباه تایپی و حاصل بی دقتی و کم سوادی بنده بود 
سلام. چقدر جالب که الان سریال سوران از شبکه اول پخش میشود وظاهرا داستان های کتاب با سریال شباهت هایی دارد. قصه های سریال و داستان پر از غصه هایی هستند که مردم کردستان دلیر به جان خریدند... 
1
بله اشتباه تایپی و حاصل بی دقتی و کم سوادی بنده بود 
سلامت باشید. برای همه پیش اومده و حاصل کم سوادی نیست الحمدلله