یادداشت

زندگی عزیز
        کتاب زندگی عزیز یه مجموعه داستان دلپذیر بود. اوایل کتاب، چون مدتها بود که به خوندن داستانهای بلند و پر ماجرا عادت کرده بودم، برام حوصله سر بر و حتی تعجب برانگیز بود: که آیا خانم مونرو واقعا استاد داستان کوتاه نویسیه؟
ولی بعد به خودم یادآوری کردم که الان دارم داستان کوتاه میخونم نه یه رمان پرماجرای تخیلی. پس موشکافانه تر و با همدلی بیشتری داستان ها رو خوندم و واقعا لذت بردم ازش.
به جز دو سه تا استان که نتونستم هیچ ارتباطی باهاشون برقرار کنم، باقی همشون خوب بودن. ویژگی داستانا این بود که قابل درک بودن. از آدم ها، مکان ها و اتفاقایی حرف میزد نویسنده که دور و غیر قابل درک نبودن. ویژگی داستانای خانم مونرو تو این کتاب (که تنها اثریه که ازشون خوندم) اینه که از کنار اتفاقای ساده ی زندگی نمی گذره و اونها رو عادی تلقی نمی کنه بلکه با یه داستان کوتاه و پرکشش تحلیلشون میکنه.
فضاسازی های داستانا رو دوست داشتم. تمامشون رو می تونستم تصور کنم .از بین تمامی داستان های این کتاب بیشتر از همه "چشم انداز دریاچه" رو دوست داشتم و  بعد از اون "صداها"، "کُری" "غرور" و دست آخر هم زندگی عزیز
      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.