یادداشت هـ 」
1403/4/25
3.9
1
یادمه آخرین امتحان بود . همه منتظر بودن تا برگه هارو بدن ، مدیر مدرسه مثل همیشه واسه قوت قلب دادن اومد داخل کلاسمون ، منتها یه کتابم دستش بود . کتاب رو بین بچه ها پخش کرد و گفت : بچه ها امیدوارم همتون این کتاب رو بخونید ، راجب پدر همه ماست ، امام زمان (عج) .. یکی از بچه ها برگشت گفت: پس هیچکس نمیخونه ! دلم شکست . یکم بعد از امتحانات شروع کردم به خوندنش .. فکر نمیکردم انقدر با این کتاب ارتباط بگیرم! به طوری که چندبار بخونمش و باهاش اشک بریزم ..باعث شد دعای فرج رو حفظ کنم ، و نسبت به امام زمان(عج) شناخت بیشتری پیدا کنم.. و بفهمم چقدر از ایشون دورم.. . اولین کتاب مهدوی بود که خوندم ولی آخرینش نبود ، باعث شد بقیه کتاب ها در این موضوع هم دنبال کنم . الحمدالله.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.