یادداشت معصومه سعادت

                خوندن این کتاب، از لذت بخش ترین کارهایی بود که توی عمرم انجام دادم.

یواش یواش خوندمش، با لیزل زندگی کردم، همینطور با فرشته ی مرگ، راوی داستان.

نگران شدم، دعا کردم، به جنگ لعنت فرستادم، ترس رو تجربه کردم، درد کشیدم، درد شلاق خوردن، درد شکسته شدن پا، درد از دست دادن عزیزان، سوز سرما...

راوی کتاب، فرشته ی مرگه، که اول اول، کل قصه رو لو می ده و بعد شروع می کنه روایتش کنه، بازه ی کوتاهی از زندگی دختر نوجوانی به اسم لیزل... لیزل بی پناه که نمی خواد، اما زندگی ش به جنگ گره می خوره...

فرشته ی مرگ اصلا راوی خوبی نیست، اما حداقل این لطف رو در حقتون می کنه که شوکه تون نمی کنه! قبل از این که جون هر کسی رو بگیره، بهتون می گه و آماده تون می کنه. اینه که با این کتاب گریه نمی کنید، اما مطمئنا خیلی درد می کشید و خیلی چیزها رو تجربه می کنید.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.