یادداشت سارا مستغاثی

خدا خانه دارد
        معمولا از این جور نوشته ها خوشم نمی آید. نمی دانم بهشان چه می گویند. تمثیلی؟ 
ولی "خدا خانه دارد" را دوست داشتم چون به قول نویسنده به درد روزهایی می خورد که آدم دلتنگ خدا و دوست های خدا می شود. به درد این روزهایم می خورد.
"اویس! من از تو غریب ترم!"، "مسیح من، مسیح تو" و "موسیا! آداب دانان دیگرند" خیلی خوب بودند. "آقای ساربان جوان" هم خیلی غربت داشت.

"...من باید از غم خلخالی که در دوردست ها از پای زنی کشیده اند، بمیرم. چون مرا بزرگ می خواهد."
      

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.