یادداشت مجید اسطیری

                رمان "تنهایی پر هیاهو" یک رمان اگزیستانسیالیستی است. یک رمان اگزیستانسیالیستی خوب. درواقع با معاییر رمان های اگزیستانسیالیستی اثری عالی بود.
#تنهایی که در رمان های اگزیستانسیالیستی عنصری مهم است در این رمان هم حضوری به شدت پر رنگ دارد.
سه ماه قبل از خواندن این رمان، رمان "زن در ریگ روان" اثر نویسنده بزرگ ژاپنی #کوبو_آبه را خواندم و الآن احساس میکنم این دو رمان بسیار به هم شبیه هستند. در رمان های اگزیستانسیالیستی نویسنده شما را وادار میکند انسان را در تنهایی و جدا از مفهوم اجتماعی اش مورد بررسی قرار دهید. و این تنهایی گاه هراسناک میشود که در این اثر هراس کمرنگ و در کار آبه پررنگ بود.
اولین قدم در رسیدن به این تنهایی اگزیستانسیال بریدن از ریشه‌های خانوادگی است و همین است که می‌بینیم در این رمان #هانتا با آن تفصیل از مرگ مادرش حرف می‌زند و ما را یاد شخصیت رمان "بیگانه" اثر آلبر کامو می‌اندازد. در رمان کوبو آبه هم آن شخص از زندگی خانوادگی اش بریده و کمال این انقطاع با انتشار آن اعلامیه مبنی بر مفقود شدن این آدم که به همسرش اجازهء طلاق می‌دهد اتفاق می‌افتد.
فیلمی هم از روی این رمان خود چک ها ساخته اند که بنده نیم نگاهی بهش انداختم و گویا برعکس فیلمی که ژاپنی ها از روی اثر آبه ساخته اند و به شدت به رمان وفادار است، اینجا اصلا وفاداری به متن ادبی را رعایت نکرده اند و آن تلخی و گزندگی رمان را ندارد.
فکر میکنم مطرح کردن این اثر به عنوان یک اثر ضدکمونیستی (که البته هست) فروکاستن از شان فلسفی آن است. همان طور که اگر رمان "زن در ریگ روان" را یک اثر ضد سرمایه داری بدانیم (به اعتبار حضور آن شرکت استثمار کننده آدمها) از ارزش آن کاسته‌ایم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.