یادداشت نعیمک

نعیمک

نعیمک

7 روز پیش

اگر به خودم برگردم: ده جستار درباره پرسه در شهر
        این اولین کتابی بود که به عنوان «جستار» خریدم. روزهای اولی بود که چنین مفهومی داشت پررنگ می‌شد و برای جستاری که دربارۀ دوچرخه بود کتاب را خریدم. زبان والری سرسبز و باطراوت است. یک جور حس جوانی دارد دارد، سرزندگی، خامی و البته جستجوگر که اتفاقاً به خاطر دوران ما است و قدیم‌ندیم به دلیل نگاه دیگری که به نوشتن بود این شکل سرزندگی کمتر وجود داشت. اما کتاب یک ایراد دارد. متاسفانه وقتی کتاب‌ها را در ایران ترجمه می‌کنیم حس می‌کنیم که نیاز به توضیح و پاورقی ندارند. مثلاً نهایت پاورقی می‌شود «بودلر شاعری فرانسوی» که هیچ کمکی به درک من از کتاب نمی‌کند.
و این اتفاق خیلی بیشتر و بیشتر دارد می‌شود و کتاب‌ها تبدیل به فضایی تخت می‌شوند که فقط زبانشان فارسی است اما مترجم نخواسته مفهوم را هم برگرداند. برای همین کتاب را نصفه‌نصفه و به سختی تمام کردم. کتاب فصل‌های کوتاهی دارد و هر فصل هم به بخش‌های کوتاهی تبدیل می‌شود که آدم‌ها و مکان‌ها و مفاهیم خیلی مهم می‌شوند اما چون آن‌ها را نمی‌شناسم و درکی ندارم با کتاب فاصله می‌گیرم و قطع می‌شود. چون خیلی موجز و مختصر او مطلبی نوشته اما من هیچی‌اش را نمی‌فهمم. شاید فکر کنیم که در دنیای انگلیسی‌زبان هم توضیحی نداشته باشد اما خب، دنیای انگلیسی‌زبان و گستردگی‌اش با دنیای ما متفاوت است.
اما مشکل دیگری که با کتاب دارم تخت بودنش هست. مشکلی که بهش می‌گویم «اینستاگرامی‌ بودن». مسئله‌ای که آن هم به خاطر دنیای امروز ما است. یعنی ایده‌های جالبی که فقط جالب هستند و تنها برای خواندن سرسری و یک‌باره به‌درد می‌خورند و وقتی پشت‌هم، و تبدیل به کتاب می‌شوند خیلی خسته‌کننده و یک‌نواخت است. ماجراهایی که در چند خط اول در درخشش موضوع و ایده لذت می‌بری، و فقط همین و در ادامه تبدیل به صدها روایتی می‌شود که امروز هر کدام از ما در فضای مجازی و اشتراکی می‌نویسیم.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.