یادداشت حامد خسروشاهی

ارمیا
        من هم مثل خیلی از دهه‌شصتی‌ها، رضا امیرخانی را با من‌او شناختم و در ادامه با سفرنامه‌ها و تاملات و رمان‌هایش همراه شدم. مدتی تکه‌کلام یکی از شخصیت‌های بیوتن افتاده بود روی زبانم: آلبالالیلوالا.
 بعد از دو دهه برگشتم عقب و اولین رمان آقارضا که قبل از اثر معروفش بود را خواندم: ارمیا .
با ارمیا روزهای قبول قطعنامه را دیدم و با او به شهر برگشتم. به دانشگاه رفتم و در بازی فوتبال دشنام شنیدم. رفتم به جنگل و کنتر معدنچی‌ها آبگوشت خوردم و خبر رحلت امام را همانجا شنیدم و برگشتم به تهران.
📖 ارمیا، با گذشت سه‌دهه، هنوز خواندنی است.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.