یادداشت سامان
1403/9/30
جلد چهارم خانواده تیبو از دو بخش ادامهی تابستان 1914 و سرانجام تشکیل شده.تابستان 1914 که کل جلد سوم و تقریبا نیمی از جلد چهارم رو به خودش اختصاص داده،طولانی ترین بخش کتاب بود.تفاوت ادامه تابستان 1914 نسبت به آنچه در جلد سوم بود این بود که کمی از میران مباحث و مجادلات سیاسی شخصیتها کاسته شده بود و اتفاق محور شده بود.قسمت انتهایی این بخش که ژاک در اون نقش اول رو داره دست خوش اتفاق عجیب و غریب و البته غم انگیزی میشه.اینطور بگم که نویسنده نسبت به ژاک بی رحم بود! بخش سرانجام دیگر شخصیتهای کتاب مثل ژنی و ژان پسر ژاک و البته مهمترین شخص یعنی آنتوان بود.در این بخش ما به نامه نگاری ها و روزنوشت های آنتوان بر میخوریم.دست نوشته هایی که بعضا رنگ و بوی نصیحت و پندگویی به خودش میگیره،اما بسیار زیاد خواندنی و جالب بود.او در نامه هایی خطاب به ژنی و ژان مطالب گوناگونی رو مطرح میکنه.از طرفی در روزنوشت های خودش نظرات سیاسی او در مورد جنگ رو میخونیم.بخش درخشان این قسمت،جاهای بود که آنتوان به تحلیل و واکاوی شخصیت خودش پرداخته بود و سعی کرده بود صادقانه خودش رو زیر تیغ نقد و بررسی ببره.خیلی از این قسمت خوشم اومد.آنتوان که گرفتار بیماری شده از شرح حال خودش و دست و پنجه نرم کردن با بیماری اش هم مطالبی رو در روزنوشت هاش میاره که این بخش هم با تمام غم و اندوهش بسیار خواندنی و جذاب بود. در کل شروع و پایان خانواده تیبو بسیار عالی بود.شاید مطالب میانی به ویژه بخش طولانی تابستان 1914 هم سطح با سایر قسمتهای این مجموعه نبود اما این از ارزش زیاد این مجموعه کم نمیکنه.همچون سایر جلدها ترجمه روان جناب نجفی به اضافه پانویس ها و توضیحات ایشون خواندن این مجموعه رو آسانتر کرده بود. از جنگ خوندن در روزهایی که سایه شوم جنگ و استرس اینکه ایران چه پاسخی به اسرائیل جنایتکار میده و اون در جواب چه میکنه تجربه عجیبی بود. ان شالله اگر عمری بود،به زودی چیزکی هم در مورد کل مجموعه خواهم نوشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.