یادداشت
1403/6/3
3.5
174
اولین نکتهی چشمکزن اثر اینه که توسط بزرگ علوی نوشته شده و روح و داستانِ زندگیاش خوندنی و مورد توجهه. دومین نکته مثبتش عشقِ روایتشده است. به نظرم عشق چشم هایش، صورتی از صورتهای عشق واقعیه. چون بخش بزرگی از حقیقتِ عشق، از خود گذشتگی و سوختنه حتی اگر این از خود گذشتگی به سیاهترین شکل ممکن باشه متاسفانه. در عشق فرنگیس و ماکان، حرف ها کم و عمیقه. قشنگه چون آدم ها وقتی وراج نیستن، با هر حرف زدنی جون به جونهای همدیگه اضافه میکنن. هر چقدر آدم احساسش عمیق تر باشه، ساکتتر میشه. محترم تر حرف میزنه. شجاعتش، فداکاریش و صداقت رفتاریش بیشتر میشه. همونطور که فرنگیس کم و بیش اینها رو پیدا کرده بود. خشم فرنگیس، عین حالت واقعی عاشقه. عاشق انگار دائم روی لبه تیز شمشیر میرقصه. همونقدر که سرشاره از دوست داشتن، میتونه متنفر و در حالت انزجار باشه. با خودش همش در جنگ و جداله جدال عشق و جنون یا آسیب و بیزاری... مرکز میدان داستان چشمهایش، عواطف یه آدم ایستاده. با تمام بالا و پایین شدن تفکرات و نوسان احساسات طبیعیاش. بماند که چقدر نویسنده عواطف یه انسانِ "زن" رو با تموم ناکامی ها و آرزو هایش دقیق توصیف کرده... فقط تکرار مداوم بعضی جملهها در طول داستان، نفعی نداشت و یکم بخش اول کند جلو رفت. راجع به شخصیتها خیلی توضیحات ریز نداده. این هم مثبته هم منفی. مثبت چون تخیل خودت به کار میافته، منفی چون ممکنه دقیق داستان رو نفهمی. مهم تر از همهی اینها اثر با این نثر روان و متفاوت در زمان خودش، سال ۳۰ تا ۳۱ نوشته شده! عملاً از عوامل شهادت دهنده درباره خاصیت قلم بزرگ علوی همینه. با این حال تامل برانگیز ترین نکته اینه که خودش فکر میکنه هیچوقت نویسنده نشده و ناکام مونده. و عنوان نویسنده و نویسندگی را والا تر و پرافتخار تر از این ها میدونه! چه تواضع عجیب و غریبی! چه "درّ نایابی" در زمانه امروز ما...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.