یادداشت زهرا کریمی

        داستان آدمیه که عقاید دینی نقش پررنگی تو زندگی‌اش داره. چه موقع بچگی‌اش که بیماره و دنبال شفا ست، چه تو جوانی که تقابل دین و علم سردرگمش کرده و درنهایت تو پیری که به دنبال آسایش دم مرگه.
تو هر دوره‌ای از زندگیش تو نامه‌هاش و حرفاش با بقیه فکرهاش رو میگه. چندوقت پیش خانواده‌ی تیبو رو از این نویسنده خوندم و دیالوگ آدم‌ها رو با هم خیلی دوست داشتم. تو این کتاب هم همین‌‌طور بود.(در واقع سراسر دیالوگ بود‌.) 

اگر مسیحی بودم یا اطلاعاتم از مسیحیت  بیشتر بود، بهتر با کتاب ارتباط برقرار می‌کردم البته مترجم آخر کتاب بعضی از سنت‌های مسیحیت رو توضیح داده بود که کمی کمک می‌کرد.

 ظاهر آدم‌ها رو شبیه نمایشنامه‌ها توصیف می‌کرد. از اینم خوشم نیومد و یک ستاره کم می‌کنم.

تموم :)
      
4

31

(0/1000)

نظرات

تو این کتاب تا جایی که یادمه به ماجرای دریفوس هم اشاره شده که خوندنش خالی از لطف نیست
1

0

بله.
این ماجرا ظاهرا یکی از مقدمات تشکیل صهیونیسمه. گذشته از این، خوندنش به نظر آشنا میاد. من رو کاملا یاد شهریور پارسال انداخت. 

0

ممنون. نمی‌دونستم. برم بیشتر درباره‌اش بخونم

0