یادداشت زهرا عباد

قمارباز (از یادداشت های یک جوان)
        #یادداشت_کتاب 
#قمارباز
#داستایفسکی
وقتی یک کتاب روس از قرن ۱۹ و یک کتاب انگلیسی از همان زمان، که به احتمال زیاد نویسنده‌هایشان حتی همدیگر را نمی‌شناخته‌اند، یک جور آدم‌ها را توصیف کنند، این حس به آدم دست می‌دهد که شناختشان حتما درست است.

قمارباز افرادی را از ملیت‌های زیادی به مخاطب معرفی می‌کند: روس، انگلیسی، فرانسوی و حتی لهستانی. شخصیت‌ها خیلی به تیپ نزدیک هستند، خصوصا شخصیت‌‌های غیر روس.

شبیه کتاب جین ایر، انگلیسی‌ها در قمارباز هم شخصیت سرد و خشکی دارند اما بسیار درستکار و پاک‌دست و باشخصیت و اصیل. مردان فرانسوی شارلاتان و دو دوزه باز، و زنان فرانسوی بدکاره و هرزه و پول دوست!

 لهستانی‌ها در قمارباز گداصفت و دزد هستند و روس‌ها ... روس‌ها مدل‌های مختلفی دارند که این باعث می‌شود از تیپ دور شوند؛ اما شخصیت اصلی که ظاهرا تجربه زیسته خود داستایفسکی است، آدم نسبتا احمق و احتمالا معتاد به قمار است. ژنرال، اشراف‌زاده روس، و آدمی است که بخاطر خوش‌گذرانی و زن زیبا، زندگی بچه‌هایش را به فنا می‌دهد. زن‌ها هم گرچه پاکند ولی احمق‌هایی ساده‌اند. در نتیجه می‌شود گفت که در این کتاب روس‌ها همه کودن و نفهمند و فقط پولدارهایی هستند که پول حرام می‌کنند. 

شاید عادت کرده‌ام شخصیت‌های داستایفسکی را اینقدر عمیق بشناسم، که این کتاب بخاطر کوتاه بودنش، و تک جانبه بودن شخصیت‌ها، حس معرفی ملیت بهم داد تا رمان رئال. البته بنده خدا نویسنده سعی کرده قمار و تاثیر آن در زندگی انسان‌ها را نشان دهد ولی برای من بیشتر شناختن نمادین شخصیت ملت‌ها بود.


      
599

26

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.