بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت زهره دلجوی کجاباد

                تمام مدتی که کتاب را می‌خواندم اول به این فکر می‌کردم که در چه زمان مناسبی کاملا اتفاقی شروع به خواندن این کتاب کردم و دوم به این فکر می‌کردم که چرا باید حرف‌های مردم کشوری دیگر درباره‌ی اوضاع اجتماعی‌سیاسی‌شان این همه برایم جالب باشد؟ راستش خودم فکر می‌کنم در بخش عمده‌ای از صحبتهای مردم می‌توانستم شرایط مشابهی را لمس کنم و در نتیجه احساس هم‌ذات‌پنداری کنم. به‌خصوص با آنهایی که بعد از پروستریکا باوجود تحصیلات عالی بیکار شدند و یک عده توانستند پول پارو کنند. این کتاب را دوست داشتم و دلم برای مردم روسیه سوخت. به‌خصوص وقتی می‌خواندم خیلی‌شان اتحاد جماهیر شوروی و حکومت کمونیستی استالین را با آن اردوگاه‌های کار اجباری و دستگیری‌ها و بزن و بکش‌هایش به حکومت کاپیتالیستی بعد از آن ترجیح می‌دادند. دلم برای مردمی سوخت که به چه خیالی انقلاب کردند و چه نصیبشان شد. آن‌ها آزادی می‌خواستند اما نمی‌دانستند با آن باید چه‌کار بکنند.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.