یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی

                کتاب #مستوری اثر استاد #صادق_کرمیار از اون کتابهایی بود که با شک دست گرفتم چون نقدهای خوبی ازش نشنیده بودم. ولی دوستی که کتاب رو بهم امانت داد گفت: با دنیای خودت کتاب رو بخون و تحت تاثیر نظر دیگران نباش.
دیدم حرف درستیه.
تا چهل پنجاه صفحه اول واقعا زبان و زاویه دید کتاب برام سخت بود. اما خودم رو مجبور کردم که تا آخر کتاب رو بخونم. صفحه هفتاد هشتاد که رسیدم دیدم نمیتونم کتاب رو زمین بذارم. یه کتاب نمایشی تمام عیار. انگار که دارم فیلم تماشا میکنم با کلی کات از یه صحنه به صحنه دیگه بدون ایجاد سردرگمی. هرچقدر هم به آخر کتاب نزدیک میشه تعداد کات ها و سرعت کتاب بالا میره و نفس گیر  میشه. 
این کتاب درباره مدیر گردن کلفت یه شرکت بزرگه. داستان مدیری که اختلاس کرده و داستان خانواده اش و افرادی که از گذشته تا حالا یک جوری به این آدمها وصل بودن.
و لابلای صفحات کتاب داستان #مهدی_زین_الدین یکی از فرماندهان جنگ رو هم میخونیم. یکی از نقدهای کتاب این بود که نویسنده به شهید زین الدین به اندازه کافی نپرداخته. ولی به نظر من با اینکه شهید زین الدین یک شخصیت فرعیه تو این کتاب به اندازه کافی درباره ابعاد شخصیتیش میشنویم بدون اینکه این کتاب، #کتاب_زندگی شهید باشه. و بدون اینکه از کتاب بیرون بزنه.
البته به کتاب نقدهایی دارم که اینجا مجالی برای پرداخت به اون نیست.
یک #راوی #پست_مدرن بار #روایت #داستان رو به دوش میکشه که همین موضوع در اوایل کتاب باعث سخت خوانی کتاب میشه.
از وقتی که براش گذاشتم پشیمون نیستم.
        

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.