یادداشت علی طالبلو
3 روز پیش
بعد مدّتها سلام :) چند ماهی بود از بهخوان دور بودم. البته کتاب خوندن تعطیل نشده بود، اما کمرنگ شده بود چون سرم یکم شلوغ بود. تصمیم گرفتم دوباره ریویو نوشتن رو تو فراغتم جدی بگیرم و از این کتاب شروع کنم. وقتی این کتاب رو خوندم، با یه بازخوانی بسیار جذاب درمورد سیره سیاسی پیامبر اکرم (ص) مواجه شدم. ما معمولا شناخت دقیقی از مدل سیاستورزی پیامبر نداریم؛ بیشتر شنیدههامون حول حکمرانی امیرالمؤمنین (ع) میگرده. اما مرحوم فیرحی دقیقاً دست گذاشته روی نقطهای که پژوهشهامون توش خلأ داره. بحث اصلی، نسبت حکومت پیامبر اسلام با نظریات سیاسی مثل سلطنت، خلافت و دموکراسی در تاریخ سیاسی اسلامه. جالبه بدونید که قبل از این، جان لاک در سنت مسیحیت این ایده رو پیگیری کرده و به این نتیجه رسیده که تنها راه تضمینی برای تحقق دموکراسی، خود دینه. فیرحی هم این ایده رو تو سنت اسلامی امتداد داده و بازخوانی کرده. فرضیهای که تو این بحث مطرح میشه اینه که حکومت پیامبر مبتنی بر قرارداد اجتماعی بوده. پیامبر اکرم با قرارداد مدینه – که روابط بین مسلمانان، یهودیان و قبایل مختلف رو تنظیم میکرده – حکومتی قراردادی رو پایهریزی میکنه. نکته مهم اینه که این قرارداد، فرمان پیامبر نبوده؛ پیامبر صرفاً پیشنویس این قرارداد رو ارائه داده. بنابراین نگاه مولوی به این قرارداد وجود نداره و پایهاش کاملاً دموکراتیک و مبتنی بر آرای قبایل مختلفه. این قرارداد، هویتهای مستقل قومی و مذهبی رو حفظ کرده و به شکلگیری یک دولتشهر با مرزهای مشخص کمک نموده. مدینه در این قرارداد بهعنوان حرم اعلام میشه و نتیجهاش صلح و امنیت اجتماعی در سطح شهره. این قرارداد فرآیند هجرت رو هم برای مسلمانان تسهیل میکنه و در نهایت یک امت واحده در مدینه میسازه. بهعقیده فیرحی، این قراردادها متضمن نوعی پلورالیسم اخلاقی– حقوقی بودند و به قوانین قبیلهای و آزادی اون¬ها بها میدادند. تمرکز اصلی فیرحی و لبّ ایدهش رو میشه با تحلیلش از قرارداد مدینه فهمید. با اینکه فیرحی نکات دیگهای مثل تحلیل قرارداد حدیبیه یا قرارداد طائف رو مطرح میکنه، اما این مباحث تقریباً تو یه مسیر فکری پیش میرن. به تعبیر فیرحی، تحلیلهای این کتاب یه جور بازخوانی دقیق سنت و ظرفیت اون برای حل معضلات امروزیه. فیرحی مثل نصر حامد ابوزید تلاش کرده سنت رو از حاشیهها و خوانشهای اقتدارگرایانه دور کنه و به یه جمعبندی دقیق درباره رابطه دموکراسی و اسلام برسه. البته کتاب چند تا ایراد اساسی هم داره: 1- ارجاعات تاریخی ضعیف: این ضعف، از قوت علمی کتاب کم کرده و اثر رو شبیه به خطابه نموده. در حالی که این کتاب ظرفیت تبدیل شدن به یک پژوهش جدی رو داره و لازمه که پشتوانه و ارجاعاتش تقویت بشه. 2- مطالب تکراری: کتاب بر اساس سیر تاریخی درسهای مرحوم فیرحی تنظیم شده و همین باعث شده خیلی از مباحث تکراری باشه. بهنظرم میشد این کتاب رو در ۲۰۰ صفحه جمع کرد. 3- عدم پاسخگویی کامل به تبیینهای مقابل: بهدلیل عمر کوتاه مرحوم فیرحی، این پروژه ناتموم و بعضی از اشکالاتش بدون پاسخ باقی مونده. مهمترین اشکال این نظریه (علاوه بر موارد جزئی)، فقدان تحلیل قوی در مسئله غدیره. تو نگاه شیعه، غدیر یه خط قرمزه و فیرحی باید توضیح بده که تو نظام قراردادی پیامبر، معرفی امیرالمؤمنین به عنوان حاکم چه جایگاهی داشته. البته ایشون اشاره کوتاهی به این موضوع کرده اما بهنظرم این بخش هنوز خام مونده و به نتیجه نریده. با همه اینها، این کتاب یکی از جذابترین آثاریه که تو چند ماه اخیر با صبر و حوصله خوندم. کتابم بهخاطر حواشی و تعلیقههایی که نوشتم تقریباً سیاه شده. حس میکنم فارغ از محتوا، با مدل تحلیلی جدیدی در مسئله مواجه شدم که بسیار سازوار و دقیقه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.