یادداشت

H.S.R

H.S.R

1402/5/8

پسری با 35 کیلو امید
        ((به نام خدا))
داستان قشنگی داشت و نویسنده با قلمش کاری کرده بود که با اینکه شخصیت اصلی، گرگوآر شرایط زندگی و حال و هوای متفاوتی با حال خواننده داشت، اما می شد کاملا درکش کرد.
همچنین به نظرم این ایده ی نویسنده رو به صورت یک رمان طولانی می شد نوشت و بیشتر بهش پرداخت.
یک درس مهمی هم این کتاب داشت: آدم ها با هم متفاوتند و هر انسان توی یک چیزی مهارت دارد. یکی نقاشی اش خوب و فیزیک اش بد است و یکی هم فیزیک اش خوب است و در نقاشی کشیدن ماهر نیست.
قرار نیست همه مثل هم باشند و در ریاضی، فیزیک و شیمی عالی باشند. بعضی از مهارت های هنری و فنی از همین درس ها بیشتر در زندگی روزمره به کار میاید. گرچه آدم ها هم باید تلاش کنند تا هم درس شان خوب باشد و هم مهارت های فنی و هنری شان ولی اگر برای مثال اگر یکی کاریکاتور های قشنگ می کشد و علاقه ای به دکتر شدن ندارد، نباید مجبورش کنید تا دکتر شود!
⊙از طرف کتابخوانی که بچه مثبت و درس خوان است.⊙
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.