یادداشت زهرا دشتی
1403/1/9
در دهه نود شمسی به صورت جدی در مورد ماهیت و چیستی عشق مطالعه میکردم. میان جستوجوهایم، به کتاب قصه عشق (نگرشی تازه به روابط زن و مرد) برخوردم، اما به خاطر زیر عنوانش (نگرشی تازه ...) از فهرست منابع مطالعهام خط خورد. این موضوع جذابیتی برایم نداشت. چند پیش، با جمعی از دوستان نو-نویسنده، مشغول جمعخوانی کتاب حرکت در مه محمدحسن شهسواری را آغاز کردیم. در میانهی کتاب شهسواری در بخش داستان عشق، ارجاع جدی به این کتاب داده و مدعی شد که در صورت نخواندن این کتاب، کل فصل مربوطه را نمیفهمیم. در نتیجه کتاب را تهیه و مطالعه آن را شروع کردم. کتاب، من را شگفت زده کرد. اساس و پایه کتاب، بر اهمیت «قصه» در ارتباط زن و مرد بود، و برای من، چه چیزی جذابتر از قصه و داستان؟ کتاب شامل سه بخش است. بخش اول، نظریه نویسنده مبتنی بر قصه پایه بودن عشق شرح داده میشود و به چند سوال کلیدی پاسخ میدهد: چرا ما جذب بعضی افراد میشویم و جذب بقیه نمیشویم؟ و چرا بعضی افراد برای دیگران جذاب هستند اما برای ما حتی بعضا نفرت انگیزند؟ و از همه چالشیتر این که چرا علی رغم رنج کشیدند از افرادی با رفتارهای مشابه، اغلب باز جذب افراد مشابه میشویم، گویی طلسم شدهایم؟ بخش اول به این سوالات پاسخ میدهد و به نظر من، اگر کسی حتی فقط همین بخش را هم بخواند، به آنچه رابرت استرنبرگ نویسندهی کتاب، در تلاش برای بیانش بوده میرسد و به نگرشی جدید در ارتباطش، نه فقط با جنس مخالف، که با کلیه ارتباطات اجتماعیاش میرسد. بخش دوم کتاب - که احتمالا مد نظر شهسواری بوده است - با بیست و پنج قصه عشق، که استرنبرگ از مصاحبههایی که در طول دوران کار و تحقیقاتش انجام داده، استخراج کرده، روبرو میشویم. استرنبرگ این بیست و پنج قصه را در پنج دسته، از لحاظ نگرش کلی دسته بندی کرده است. و برای هر دسته توضیحی مختصر داده و سپس برای هر قصه، نخست توصیفی مختصر و سپس چک لیستی برای تشخیص این نوع قصه ارائه کرده. در ادامه دو مثال را در قالب قصهای کوتاه آورده و پس از آن شیوه تفکر و رفتار افراد درگیر این نوع قصه، نقشهای متمم قصه و نقاط قوت و ضعف آن قصه را بیان کرده است. شما هم مثل من وقتی این بیست و پنج قصه را خواندید حس کنید شاید موارد دیگری هم باشند. استرنبرگ هم این فکر را تایید میکند و معتقد است که تمام قصههای عشق به این بیست و پنج قصه خلاصه نمیشوند و او و همکارانش فقط موارد زیاد تکرار شده را به نوعی دسته بندی کردهاند. اما احتمالا به این قصهها یا ترکیب آنها نزدیک باشند یا چنان نادر باشند که عمومیت نداشتهاند. در نهایت در فصل آخر نویسنده به مسائل ضمنی میپردازد، موضوعاتی چون چگونگی تشخیص و در صورت تمایل، تغییر قصه خود و مسائلی از این دست. در نهایت، اگر چه خوانش بخش دوم کتاب، یعنی بیست و پنج قصه برای من هم رنج بود هم لذت، از خواندن این کتاب خوشحالم. به ویژه بخش اول که نوعی نگرش تازه برای من در ارتباطم با افراد مختلف (فارغ از جنسیت و هر نوع رابطهای) ایجاد کرد. اگر داستان/رمان نویس هستند، یا اگر همیشه برای شما سوال است که چرا در روابطتان، چه روابط عاشقانه، چه دوستانه، چه خانوادگی، چه حتی حرفهای و اجتماعی با افراد خاصی هماهنگ و با بقیه در تعارض یا ناهماهنگی هستید، این کتاب احتمالا کمک زیادی به شما کند. این کتاب توسط ناشران مختلف و با ترجمههای متفاوت در ایران به چاپ رسیده است. من ترجمهی علیاصغر بهرامی از نشر جوانه رشد را تهیه و مطالعه کردم که ترجمهی قابل قبول و فهمی بود.
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.