یادداشت محمدرضا ایمانی
1403/8/16
کتاب متشکل است از یک مقدمه مفصل از مرحوم دریابندری، یک مقاله از هایدگر، یک مقاله از فروید و متن ترجمه شده تراژدی آنتیگونه. در ابتدا مرحوم دریابندری متذکر میشود که چند ترجمه پیش از این از تراژدی حاضر انجام شده. ترجمه مرحوم سعیدی که بلا موضوع است اما ترجمه مرحوم مسکوب قابل اعتناست. و من علی رغم توضیحات مترجم تا آخر نیز نفهمیدم ضرورت ترجمه دوباره این اثر چه بوده! مقدمه شامل یک توضیح مفصل درباره تفسیر آنتیگونه به قلم مرحوم دریابندری است که برای من چیزی نداشت. در آخر مقدمه نیز ایشان تفسیر هگل از این تراژدی را به قلم خود آورده که باز هم نفهمیدم چه میگوید. حقیر این نافهمی را از فهم ناقصم (که البته هست!) نمیدانم و به نظرم مترجم بحث را خوب تقریر نکرده. مقاله اول متعلق به هایدگر است با عنوان «رسالهای برای انسان». هایدگر در این مقاله هایدگروار دومین سرود همسرایان را مبنا قرار داده و با ریشهشناسی واژههای یونانی به کار رفته در متن شعر، آن قدر کلمات را میشکافد تا معنایی از آن گرفته و تفسیر خود را ارائه دهد. متن سخت و غامض هایدگر علیرغم دقت ریشهشناختی و واژگانیاش چندان چیزی برای ارائه ندارد. آنقدر که من فهمیدم هایدگر میخواهد نشان دهد که در یونان تراژیک انسان را چطور میفهمیدند اما در نهایت تفسیر آنها از انسان بسیار نزدیک به تفسیر خودش از انسان است! اما اما مقاله فروید. «در زندگی همه کودکانی که رواننژند میشوند، نقش اصلی را پدر و مادر آنها بازی میکنند.» در طول خواندن تراژدی اودیپوس، هرگاه یاد عقده ادیپ میوفتادم، در ذهنم میگذشت که فروید چه ادعای بیربطی دارد! تنفس در دنیای اسطوره کجا و رانههای مدرنی که فروید کشف میکند کجا! اما وقتی مقاله را خواندم به فروید بودنِ فروید پی بردم. وی در ابتدا از نقش پدر و مادر در رواننژندی فرزندان شروع میکند که ایشان نقش اصلی را در روان نژندی فرزندانشان دارند. فصل این فرزندان روان نژند از فرزندان بههنجار در حب یا نفرت خارج از قاعده نسبت به پدر مادر است. در مقابلِ بههنجاران که حب و بغضشان به قاعده و به اندازه است. پس از این فروید داستان اودیپوس شهریار را شرح میکند و از علت تاثیر آن میپرسد. میگوید که گفتهاند تقابل اراده خدایان و آدمیان علت تاثیرش است ولی پس چرا هم اکنون نیز برای انسان امروزی همچنان این تراژدی تاثیرگذار است؟ فروید در جواب جملاتی را مینگارد که بیاغراق وقتی در حال خواندن بودم دستهایم میلرزید: «سرنوشت او (یعنی اودیپوس) فقط از این جهت در ما اثر میکند که میتوانسته است سرنوشت خود ما باشد؛ زیرا که سروش غیبی همان نفرین اودیپوس را پیش از زایش نصیب ما هم کرده است. شاید سرنوشت همه ما این باشد که نخستین انگیزش جنسی خود را متوجه مادر خود کنیم و نخستین نفرت و نخستین میل به قتل را متوجه پدر.» (ص ۷۹) فروید چه میکند؟ او سرنوشت را مساوی با غریزه قرار میدهد و با این کار از تراژدی با قدمت ۲۵۰۰ سال خوانشی قرون بیستمی میکند. «شاه ادیپوس که پدرش لائیوس را میکشد و مادر یوکاستا را به زنی میگیرد، فقط عملی شدن امیال دوره کودکی ما را نشان میدهد. اما ما از او خوشبحتتریم، چون، تا آنجا که دچار روان نژندی نشدهایم، توانستهایم انگیزشهای جنسی خود را از مادرمان جدا کنیم و حسادت خودمان را نسبت به پدر از یاد ببریم.» (همان) البته فروید قیدی هم میگذارد. درست است که این غریزه در همه ما وجود دارد اما تنها فرزندانی دچار چنین گناهی میشوند، که با توجه به نقش معیوب پدر مادر در زندگی خود، دچار روان نژندی شده و نتوانند در مرحلهای که باید به صورت طبیعی مهر از مادر کنده به معشوق دیگری ببندند. عجیب است. در ادامه مقاله فروید با توجه به روش روانکاوی از خواب کمک میگیرد. او با اشاره به ابیاتی از تراژدی ادعا میکند که یوکاستا در مرحلهای که هنوز گناه اودیپوس ثابت نشده، به او دلداری میدهد که چه بسیار مردان چنین خوابهایی میبینند: «چه بسیار مردانی که اکنون در عالم خواب با آنکه آنها را زاییده است هم بستر شدهاند. کسی که ذهن خود را به این خیالها نیاشوبد کمتر آزار میبیند.» (ص ۸۱) و در ادامه:«امروز هم مانند آن، روز بسیاری از مردان در خواب میبینند که با مادر خود نزدیک شدهاند و از این مطلب با خشم و شگفتی سخن میگویند. بیشک این کلید آن تراژدی است و مکمل رؤیای کسی که در خواب میبیند پدرش مرده است. داستان اودیپوس واکنش قوة تخیل است در برابر این دو رؤیای نمونهوار.» (همان) و در آخر هم مدعی میشود که احتمالا خود سوفوکلس به چنین بینشی در رابطه با ارتباط مادر و پسر رسیده بوده اما به جای آنکه آن را در تحلیلی روانکاوانه توضیح دهد، به دامن تخیل که همان هنر است پناه برده. تفسیر فروید هر چند بسیار هرمنوتیکال است و بعید است که سوفوکلس به چنین چیزی رسیده باشد -هرچند شاید از آن الگو گرفته است-؛ اما مگر کار فیلسوف غیر از آن است که آثار را در خدمت نظام فکری خود گرفته و تفسیر کند؟!
(0/1000)
نظرات
1403/8/16
درود به شما با این حوصله برای نوشتن این یادداشت که البته گاهی اوقات قلم نوشتنتون نیاز به ترجمه دارد چه خوب وقتی قسمت و بخشی از کتاب رو متوجه نمی شوید باز هم به مطالعه آن کتاب ادامه می دهید
2
0
1403/8/16
1