یادداشت hatsumi

hatsumi

1402/03/04

                خب من قبلا چند سال پیش کتاب رو خونده بودم و خیلی دوستش داشتم اما چون داستان یادم رفته بود‌ دوباره خوندمش،
داستان در مورد نقاشی به نام خوان کاستل هست که نقاشی های خودش رو در یک نمایشگاه به معرض دید می زاره ،و در بکی از تابلوهاش پنجره کوچکی بوده که زنی ازپشتش به منظره یک دریا نگاه می کرده ،هیچکس به این نقطه از تابلو نگاه نمی کنه جز زنی به نام ماریا، و این نقطه برای نقاش خیلی مهم بوده ،توی یک این کتاب خوان کاستل از ماجرای کشتن ماریا برامون پرده بر می داره،اسپویل هم نکردم،کشتن ماریا از همون صفحه اول گفته میشه چون نوع روایت داستان فلاش بک هستش،

خب این کتاب بارها توسط کامو ،گراهام گرین و توماس مان تحسین شده،حتی اون رو قابل قیاس با رمان بیگانه کامو میدونن چون شخصیت های هر دوتا کتاب با یک سری انتخاب های وجودی سروکار دارند و هر دوتا کتاب راوی اول شخص دارند که پس از محکوم شدن به قتل و از زندان داستان رو روایت می کنند، و نقل قولی هم از کامو هست که میگه بزرگترین انتخاب انسان توی دنیای پوچ امروز این هست که خودکشی کنه یا نه پس ما با یک رمان اگزیستانسیالیستی مواجه هستیم،شخصیت وسواسی،پارانویید و گاهی حتی سادیستیک خوان کاستل ،بار روانی شخصیت که منعکس کننده نا امنی های درونیش هست مهمترین چیز در روایت هست ،و جایی از داستان میبینیم که خوان میگه مادرم هم در مورد خوردن سیب اینطوری از ما سوال می پرسید و میشه گفت شخصیت وسواسی و پارانویید خودش ناشی از رابطه مادر و پسر بوده ،شخصیت این رمان هم مثل رمان بیگانه کامو دیگران رو تحقیر می کنه و میگه من اهمیتی به بشریت نمی دم و این موضوع توی کل داستان مشخصه،رمان بار اول در مجله sur چاپ شد و همون موقع کامو ستایشش کرد،ارنستو ساباتو همچنین تحت تاثیر داستایفسکی و کافکا هم بود،یه جاهایی از کتاب هم مایه های طنز سیاه داشت (اون موقعی که خوان کاستل در مورد پست کردن یک نامه مضطرب شده)
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.