یادداشت نیما اکبرخانی

                خانم دباغ از آن خانم هایی ست که وجودش برای همه می تواند امیدبخش باشد. 
خدایش بیامرزد 
داستان پر فراز و نشیب و پر از کار و فعالیت و کوشش خواندنش بسیار لذت بخش است. 
خواندن این زندگینامه جدا از بار داستانی و جذابیت هایی که دارد می تواند به عنوان یک تاریخ شفاهی برای خواننده عمل کرده و از قیام 15 خرداد 1342 تا چند سالی پس از جنگ را به خوبی پوشش دهد و از زاویه دیدی بسیار جذاب این وقایع را به تصویر بکشد. 
خانم دباغ با نام مستعار "خواهر طاهره" همان خانمی است که  حتی با شکنجه شدن دخترش درست جلوی چشمش حاضر به فروختن همقطارانش به ساواک نشد ، با مسلمانان لبنان و فلسطین علیه صهیونیست ها جنگید ، در نوفل لوشاتو مسئول امنیت بیت امام خمینی بود و بعد تر هم شد فرمانده سپاه همدان . 
اگر شهید حسین همدانی را بشناسید -همان فرمانده قوای ایرانی در سوریه و جنگ علیه داعش- باید این نکته را هم بدانید که همدانی هم روزگاری نه چندان دور از نیروهای خانم دباغ بوده . 
خانم دباغ پس از پایان نمایندگی اش در مجلس حاضر نشد از آن حقوق های مادام العمر بگیرد و حتی مواقعی که تحت فشار مالی قرار می گرفت ، با اتومبیل شخصی اش - پیکان- مسافر کشی هم می کرد. 
این ها را گفتم تا شاید کمی علاقمند بشوید و بخوانید و پیش از خواندنتان هم بگویم این ها گوشه ای از فعالیت های خانم دباغ هم نبود که من اینجا نوشتم 
خانم مرضیه حدید چی دباغ یا همان خواهر طاهره از آن موجوداتی است که امروز واقعا در جامعه ما نایاب شده اند از آن تکه هایی از تاریخ است که باید قاب گرفت و  به تماشایش نشست. 
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.