یادداشت بهارفلاح
1403/3/7
3.7
23
کتاب باغ آلبالو اثری از آنتوان چخوف، نمایشنامهای به ظاهر ساده اما به شدت عمیق است. روایت زندگی خانواده ای که تنها میراثشان باغ آلبالوی زیبایی است که به دلیل بدهی خانوادگی به حراج گذاشته میشود.کتاب پر از انسانهای عادی. به دور از هر نوع قهرمان و یا اتفاق خیلی خاص وهیجانی ما تنها شاهد زندگی افرادی هستیم که ناامیدانه تسلیم سرنوشتِ خویشند و نای مبارزه علیه آنچه که نمیخواهند یا برای آنچه می خواهند را ندارند حتی نای ابراز عشق!!! شخص ترومیفوف در نمایش نامه تنها نقطه امید خانواده برای آینده است. کتاب رو ازنشرقطره خوندم با ترجمه بانو سیمین دانشور. باوجود اینکه تعداد شخصیتهای نمایش نامه زیاد نبودن ولی اسمهای زیاد وطولانی خواننده رو آزار میداد. ترجمه خوب وروان ولی درقسمتهایی از جملاتی ازقبیل بوی حلوام بلند شده .... حلیم خودت رو هم بزن.....ازاین امامزاده مراد نخواهی گرفت و....استفاده شده بود که جایی در زبان روسی ندارند. آیا مترجم مجاز به دخل وتصرف در ترجمه کتاب تااین حد هست؟! همت بلند دار که مردان روزگار با سرسپردگی همه جانها سپرده اند جانها همه در پی ات عزم ارادتند با سرسپردگی کمر همت ببسته اند جمله خاص کتاب: باید بپذیرم که سرنوشت خیلی نسبت به من بیرحم بوده است مثل قایق کوچکی هستم در دل توفانی عظیم
(0/1000)
1403/3/7
0