یادداشت عطیه عیار
با خوندن این کتاب پر از نظرات متناقضم. نسبت به کتابهای قبلی نویسنده پیشرفت محسوس داشته. البته هنوز پر از شعاره اما قابل تحملتر از قبلیا. این شعار و بیانیهها دادنهاش رومخ اما در عین حال درست بود. یعنی از نظر من درست بود. و تناقضها از همینجا شروع میشه. من با موندن تو ایران، با تلاش برای ساختنش، با رو برگردوندن از کشورهای دیگه -چه شرق و چه غرب- و اتکا به هوش و اعتقاد و انگیزه خودمون موفقم. من با خوشرقصی برای غریبه و لهله زدن برای مرحمت پرمنت اونا مخالفم. از ذهن استعمارزده و توسریخورده اکثر ایرانیها بیزارم. اما کسی که عقیده دیگه داره هم میتونه این تتاب رو بخونه و تحمل کنه؟ یا اصلا سراغش نمیره یا احتمالا همون ده بیست صفحه اول ولش میکنه. و این میشه که حرف همدیگه رو نمیخونیم و گوش نمیدیم. یه مقایسهای هم بین این کتاب و اعتقادات شخصیت اصلی با کتابهای ایرانی از نشرهایی مثل چشمه و ثالث و از این قبیل بکنم. اکثر این کتابها شخصیتی ناامید، خسته، کلافه، بیهدف و پر از نفرت و حس انتقام و بدبختی هستن. این حجم از ناامیدی و بیخود بودن رو حتی تو کتابای خارجی هم نمیشه دید. اما شخصیت این کتاب هم جوون بود، هم اهل فکر و تحلیل، هم پویا و هم امیدوار اونم از نوع متوکل به خالق. جوونی که به تربیت خانوادهاش و بحث توکل اعتماد کرده بود و داشت سخت و آسون پیش میرفت.
11
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.