یادداشت محمدرضا مهدیزاده

چوب بدستهای ورزیل
        در کتابخانه دانشگاه بدنبال کتاب سووشون میگشتم که چشمم خورد به این کتاب، برش داشتم و با صفحه‌هاش وررفتم حجم کتاب خیلی کم بود و با خودم گفتم ارزش نداره نمیخونم(اصلا نویسنده را نمیشناختم) بالاخره تصمیم گرفتم و برداشتم.
چون حجم کتاب کوچک بود و تازه نمایشنامه هم بود، اول این کتاب را خواندم.
اگر رشته‌ام علوم سیاسی نبود و دید من سیاسی نبود، شاید این کتاب به دلم نمی‌نشست، اما نشست.
نمیخوام از داستانش تعریف کنم، چون باقی رفقا نظراتشون را گفتند، اما تازگی داستان برای من جالبه، نویسنده خوب با یک نمایشنامه ساده توانسته مفهوم را به گونه‌ای برساند که هنوز تازه باشه.
نگاه به اجنبی و کمک خواستن از آنها آخر نمایشنامه را به شدت غم‌انگیز کرد و من را به فکر فرو برد.
تلخی داستان کمک دوباره از مسیو بود...
پیشنهاد میکنم با دید سیاست این کتاب را بخوانید نه از لحاظ اینکه فقط نمایشنامه یا یک اثر ادبی...
      
4

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.