یادداشت مهسا
1403/8/26
3.9
13
یادداشتی بر مستأجر وایلدفلهال: «رمان مستاجر وایلدفل هال، دومین و آخرین رمان ان برونته، در سال ۱۸۴۸ منتشر شد. این رمان که به شکل نامهنگارانه نوشته شده است، تصویری از فساد را ارائه میدهد که با نگاه بر زندگی مثبت نویسندهی آن، قابل توجه است. رمان به اندازهای در ترسیم الکلخواری و شهوترانی بیرحم بوده است که شارلوت (خواهر ان) تلاش کرد از چاپ مجدد آن پس از مرگ ان جلوگیری کند. اما هدف ان آگاه کردن توسط نمایش دادن فساد همانگونه که هست(زشت و تباهکننده)، بوده است. بسیاری از منتقدان مدرن تشابهاتی میان این رمان و بلندیهای بادگیر دیدهاند، که مهمترین آنها موضوعات مشابه میان این دو رمان است: مستی و اعتیاد به الکل، فساد کودکان، سوءرفتار با زنان و غیره. منتقدان باور دارند خواستهی ان این بوده است که رمانش را در زمینهی اخلاقی مناسبی ببینند، چیزی که آشکارا در رمان خواهرش، بلندیهای بادگیر، وجود ندارد. با این حال این رمان بیشک در زمان ما شهرتش افزایش یافته است. برخی مسائل اخلاقی آن را بسیار پافشارانه میدانند، اما این مسئله بهطور قطع بر پایهی موقعیت و کاراکترهاست و لحن سخت آن توسط بحثها دربارهی رستگاری جهانی، کاهش یافتهاست. » انتشار این رمان در قرن نوزدهم مسئلهای بسیار قابل توجه است و با وجود آنکه ممکن است حین خواندن خستهکننده و تکراری باشد، بهتر است فراموش نکنیم در چه زمانی و با چه شرایطی نوشته شده است. ان برونته در عمر کوتاهش این رمان و اگنس گری را نوشت و هردوی این رمانها نشان میدهند تا چه حد ان نویسندهی بلندپرواز، دغدغهمند و بیپروایی بوده است. او رمانهایش را با تکیه بر تجربههای شخصیاش نوشته است. اگنس گری را میتوان پرترهای از خودش در زمانی که معلم سرخانه بود برداشت کرد، و شخصیت آرتور هانتینگدون که در مستاجر وایلدفل هال نمایندهی انسان شهوتپرست و الکلی است، شباهت زیادی به برادر سرکش و بیپروای خودش، برنول داشته است. مستاجر وایلدفل هال نه برای داستان نسبتاً عاشقانه و کلاسیکش، و شخصیتهای گاهاًً کلیشهای خوب و بد، بلکه برای سنتشکنی و گذر از مرزهای مرسوم نویسندگان آن زمان، اهمیت دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.