یادداشت نعیمک
1403/9/24
شاید بهتر باشد بنویسم با ترجمه «ارتباط» برقرار نکردم اما اوضاع بدتر از اینها است. ترجمه خیلی بد است و تقریباً غیرقابل خواندن و این یعنی کتابی که الان دربارهاش را دارم مینویسم ناقص خواندم و چیزی نفهمیدم. مترجم تلاش کرده با ردیف کردن بیمعنی و اشتباه کلمات نثری -شاید – شبیه اصل یا شاعرانه درست کند اما تبدیل شده به یک فارسی ناسره که فقط عین به عین متن فرنگی را به فارسی بدون دقت به ظرافتهای نثر فارسی روی کاغذ بیاوریم. از طرفی ویراستاری و صفحهبندی هم بیشتر شبیه یک فایب ورد است و انگار خیلی حوصله نداشتند. و این اولین کتاب من در چشمه نیست که با چنین فلاکتی چاپ میشود. متاسفانه ترجمۀ حرفه هنرمند هم چنگی به دل نمیزند و باید منتظر باشیم کسی همت کند و بتوانیم نثر پیراستهتری از این کتاب خوانیم. کتاب خیلی قدیمی است و شاید دوربینهای آنالوگ هم در دسترس عموم نبودند و عکاسی چیزی عجیب بوده، چه برسد به دوران ما و دوربینهایی که هر کدام در دست داریم. من به عکاسی دلبستگی دارم و سعی میکنم دنبال کنم و نوشتههایی هم خواندم اما متن هنوز چیزهای نویی دارد و مهمتر اینکه با زبانی این را بیان میکند و که تو را نزدیک به متن میکند و انگار مواجهای که تا دیروز با عکاسی داشتی را برای تو ملموس میکند و با خودت بگویی: «ا، راست میگویی!» و این اصلاً کار سادهای نیست. اما عکاسی برای بارت (در این کتاب) منحصر به آدمها است و سوژهها و ژانرهای دیگر را نمینوردد و برای همین شاید در نگاه دوم فکر کنیم این چیزی که از عکاسی میگوید بیشتر دربارۀ آدم است تا عکس. پس اگر آدم و عکس و هنر برای ما مهم باشد احتمالاً خواندن این کتاب خالی از لطف نیست و ما را به درون خودمان نزدیک میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.