یادداشت امیرحسین فرخ زاده

                کتاب بیشتر با عنوان کار عمیق شناخته می‌شود، اما عمیق‌ترین نکتۀ آن در قسمت دوم عنوانش نهفته است: "قوانینی برای تمرکز در دنیای آشفته"

فایدۀ کتاب برای من این بود که ناگهان متوجه شدم همۀ کارهایم بدون تمرکز است. تمرکز دیگر آن کبریت احمری شده بود که نمی‌شد به دستش آورد. مثالی دم‌دستی که خود نویسنده هم برای کار غیرعمیق آورده ‌است، شستن ظرف‌هاست. قصه از آنجا شروع می‌شود که به خودت بیایی و ببینی با همان کیفیتی که ظرف ها را می‌شویی، با همان کیفیت و تمرکز هم کتاب می‌خوانی! و عمدۀ تقصیر این فاجعه هم بر دوش فضای مجازی است. وقتی عادت کنیم بیشتر وقتمان را صرف چرخ زدن در فضای مجازی کنیم - کاری که تقریبا برابری می‌کند با شستن ظرف‌ها - ساختار ذهنمان مطابق با این فرایند شکل می‌گیرد و بقیه کارها هم به همین منوال انجام می‌شوند؛ در نهایت هم تنها چیزی که برایمان می‌ماند "حواس پرتی" است. و البته که در این دنیای ارتباطات (یا اطلاعات) دیگر انتظار کار عمیقی از انسان نمی‌رود، اما انتخاب با شماست که تمرکز را چاشنی کارتان کنید یا خودتان را به روند معمولی امور بسپارید.

کتاب شامل دو بخش است: بخش اول ایدۀ اصلی کار عمیق را مطرح می‌کند و برای آن شاهد مثال می‌آورد؛ بخش دوم هم روش‌هایی به شما پیشنهاد می‎دهد که کار عمیق مطابق با خودتان را شخصی‌سازی (customize) کنید. احتمالا ضرورت خاصی برای خواندن کل کتاب وجود نداشته باشد و شما بتوانید محتوای آن را در خلاصه‌ها و یادداشت‌ها پیدا کنید. حتی شاید سخنرانیِ TED کال نیوپورت هم کافی باشد. به نظر من همین که شما متوجه باشید که در نزدیکی یک تلوزیون روشن نباید کتاب بخوانید، یا هنگام نوشتن یک متن پیام هایتان را چک نکنید، و از همه مهم‌تر در هنگام انجام کاری حواستان باشد که دارید چه کار میکنید، بهرۀ کافی را از ایدۀ کتاب برده‌اید. بقیه صحبت‌ها و پیشنهادات لزوما برای همه کاربردی و مفید نیست.

پی‌نوشت: توصیه می‌کنم اگر وسواسی یا کمالگرا هستید سراغ این کتاب نروید، چون باعث میشود رنج زیادی بابت انجام دادن کارهای عمیق متحمل شوید!

        
(0/1000)

نظرات

درود
توصیه هاتون بسیار جالب و سودمند هستند. سپاس از دقت، لطف و توجهتون.