بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت پیمان قیصری

                رمانی که از شخصی مثل آلبر کامو انتظار میره همینه، بیان اعتقادات و نظرات و فلسفه‌ی خودش در حالی که یک داستان باعث میشه شما انگیزه‌ای برای دنبال کردن مباحث داشته باشید. شاید جایی گفتگوها حوصله‌تون رو سر ببره اما واقعا برای بیان فلسفه‌ی نویسنده این گفتگو‌ها لازمه وگرنه یک داستان ساده‌ی بدون حرف خواهیم داشت. داستان از زبان کسی بیان میشه که ما از ابتدا نمی‌دونیم کی هست و اینطوری شروع میشه که یک پزشک با یک موش مرده در خونه روبرو میشه، چیزی که سابقه نداشته، در طول چند روز آمار این موش‌ها در سطح شهر رو به افزایش میذاره و کم‌کم مردم هم مریض میشن. این کتاب احتمالاً برای کسایی که پنج شش سال قبل خوندن عجیب و جذاب بوده، اما برای ما که پس از حس کردن شرایط کرونا با پوست و گوشت شروع به خوندن این کتاب کردیم، دیگه عجیب نیست، هرچند هنوز جذابه. اگر کتاب‌های کامو رو خونده باشید به فلسفه‌ش آشنایی دارید و این کتاب هم در ادامه‌ی همونه و به مسائلی مثل مرگ، عشق، شوق، دلتنگی و روابط اجتماعی در شرایط مختلف پرداخته.ه
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.