یادداشت عادله سلیمی (بهارنارنج)

کلکسیونر
        رمان کلکسیونر یه داستان وحشتناک بود. نه این که دارای صحنه‌های وحشتناک باشه، اصل عمل مرد قصه ترسناک بود. مردی که فکر می‌کرد عاشقه و کاراش از روی عشق بوده اما نهایتاً اون یک کلکسیونر بود نه عاشق!
قصه‌ای به شدت پرکشش و در نوع خودش جذاب، اما وقتی خودت رو جای زن قصه می‌ذاشتی واقعا ترسناک بود تحمل همچین فردی و همچین شرایطی.
اگه رمان دوست هستین و خیلی روحیه لطیفی ندارین خوندنش رو بهتون توصیه می‌کنم. من خودم آخراش رو که می‌خوندم واقعا احساساتم درگیر شده بود و اذیت کننده شد برام. خیلی غصه‌ی دختره رو خوردم و عصبی شدم. 
      
962

31

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.