یادداشت پرستو خلیلی

                در ستاش بطالت مي‌نويسم كه من با خوندن اين كتاب حس ميكنم در كار كردن قايم شده بودم و كار براي من مثل شنلي نامرئي تقلبي‌اي بود كه من رو از حقايق دور ميكرد. من از اوقات فراغتم فراري بودم، شايد چيزي كه حق‌م بود رو از خودم گرفتم تا از واقعيت هاي دردناك فعلي‌م فراري باشم.
كار كردن و پول درآوردن و تصميم گرفتن درباره ي آينده ي پول مثل يك مرداب خيلي عميقي مي‌مونه.به نظرم تصميم گرفتن درباره‌ي آينده‌ي پولي كه انسان براي به دست‌آوردنش زحمت كشيده در اين جامعه‌ي امروزي خيلي سخت و عجيبه. چون با هر تصميم امكان پشيموني هست. حتي راسل هم مي‌گفت كه از نظر جامعه اگر فردي مقداري پول رو توي سرمايه‌گذاري از دست بده فقط بدشانس بوده ولي اگر فرد ديگري مقداري پول رو بشر دوستانه خرج كرده باشه احمق يا كودنه.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.