یادداشت مجتبی بنیاسدی
1401/4/17
3.6
5
صادقِ هدایتی که کمتر میشناسیم دروغ چرا، این کتاب من را به گیاهخواری ترغیب کرد. نه اینکه همهی استدلالهایش را درست بدانم، اما این کتاب که نزدیک به 95 سال پیش نوشته شده، میتواند کمی از گوشتخواری خوانندهای که من باشم، کم کند. هر چه نباشد من خودم معلم زیستشناسی هستم و اندک اطلاعاتی از هضم و جذب مواد دارم. نمیخواهم اینجا بنویسم که کدام بخش از کتاب را پسندیدم و کدام بخشش را زیادهروی دانستم. اینجا میخواهم بگویم «این صادقِ هدایت را کمتر دیدهایم و خواندهایم.» مخاطب جملهی قبل خودم هستم که فقط بوف کور و سه قطره خونِ داستانی را از هدایت خواندهام. و از طرفی چهار کتاب در نقدِ هدایت و آثارش مطالعه کردهام. چه بخواهیم چه نخواهیم، هدایت جزء نسل اولِ داستاننویسیِ ایران است. خیلیها از داستانهایش الگوها گرفتهاند. اما باید واقعبینانه به آثارش نگاه کنیم. خُب منش زندگی و عقاید هدایت، و ضد اسلام(شاید اعراب) بودنش، مورد پسندِ منِ مسلمانِ شیعه نباشد، اما دلیل نمیشود فنون داستاننویسیاش را هم تحت تأثیر همین نفی کنم. این را هم در پرانتز بگویم که داستانهایِ سه قطره خون و بوفِ کور هم چندان موردِ پسندم نبوده. اما شاید این برداشتِ من، ناشی از پیشزمینهی ذهنیِ من از هدایت بوده. هر چه هست، هدایت فقط داستان نیست. او نوشتههای پژوهشی کم ندارد. یکیاش فوائد گیاهخواری بود. به هر حال؛ این کتابی که استدلالهای محکمی برای فوائد گیاهخواری یا بهتر بگویم، مضرات زیادی برای گوشتخواری عنوان کرده، کمی یکطرفه به قاضی رفته. برداشتِ من از این کتاب این بود که «گرچه هدایت با این کتاب مختصر، میتواند مخاطبش را تا حدودی قانع کند به فوائد گیاهخواری، اما خواننده هم خوب میفهمد که چقدر دارد گوشتخواری را میکوید. منِ مسلمانِ شیعه، هیچوقت از خوردن گوشت منع نشدهام. اما از طرفِ امامانم، به رعایت اعتدال دعوت شدهام. حالا که کمی به آنچه میخورم، نگاهی میکنم، میبینم مقدار گوشتهایی که میخورم هم کم نیست؛ در واقع به افراط نزدیکتر است تا اعتدال.» همین نتیجه برای من از خواندن این کتاب بس.
(0/1000)
نظرات
1403/1/11
استدلال های این کتاب که خیلی چرت است .همانقدر چرت که اگر جلال هم از فیزیولوژی می گفت چرت می شد(البته از اعتماد به سقف جلال بعید نیست) اما ،امان از نثرش با اینکه می دانستم چرت می گوید ولی چنان توصیف می کرد که حالم از گوشت خوردن به هم میخورد خصوصا آن توصیفات سربریدن گوسفند ...هنوز جلوی چشم ام هست . واقعا قلم اش شاهکاره من هم بعد خواندن کتاب تا مدتی گوشت نخوردم و لی بعد به تنظیمات کارخانه برگشتم .البته اگر هدایت امروز اگر زنده بود و قیمت گوشت را می دید شاید این را نمی نوشت .:-)
0
1403/1/11
سلام و درود آوخ.، افسوس، ای ذات طبیعت! می ایند و حوریان بهشتی رقصان(٠علف و سبزی ووو) تو را می خورند به اسم احترام به طبیعت و گیاه خواری، اوخ، افسوس، ای مادر ادمیان، ادم ها می ایند و همدمان نارنجی زیبایت را بخار پز می کنند، اوخ افسوس، ای مادر هستی، ادمیان بی رحم، می روند و سیب زمینی های خوشگلت را در روغن داغ می کشند و ان هارا زجر کش می کنند،،،،،، ادمیان چقدر بی رحم اند، اصلا می خواهید هیچ چیز نخوریم؟ البته ادم های وحشی دست به گل ها می زنند و باعثمی شوند استرسشان بالا رود، ادم های وحشی... الحمدالله، من هم از ان ادم های وحشی هستم، نه ادم های مهربان اما......
0
سپهر ناصری
1403/1/11
0