یادداشت alef

alef

1401/09/10

                #شهید کارش دلبریست! دلبری از خدا، از خلق، از
زمان، از زمین، از همه! اصلا #شهید اینقدر خاطر خواهش زیاد میشود که خدا او را برمیدارد ومی برد که هم او را نجات بدهد هم بقیه را! نکند امر بر هر دو مشتبه شود و اسیر شوند و اسیر کنند و خدا این وسط فراموش شود!
حالا «#قصه_دلبری» یکی از این خوبان خدا کتاب شده. از دلبری اش برای خدا همین بس که الان در عالم ملکوت «نظر الی وجه ربه» در سایه قرب الهی همنشین اولیاء و انبیاء الهی است، اما دلبری کردن برای خدا دل مؤمنین را هم می برد! هرچقدر ایمانت بیشتر جاذبه این دلبریها برایت بیشتر است.
#قصه_دلبری نقل عشق بازی است! نه از آن عشق بازیهای فیلمهای عاشقانه یا از آنها که موقع شنیدن موسیقی های پاپ در خیال آدم می آید و دلش غنج می زند برایش! نه؛ نقل این خاله بازیها نیست! نقل عشق بازی محمد حسین آقای محمد خانی برای خداست! که همسرش برای ما نقل میکند و می گوید چگونه این عشق بازیهای آقا محمدحسین دل او را هم برده و می دانی این
عشق بازیها برای آنها که «علی قلوبهم أكنة» هستند فهم نمی شود و فقط کسی آنها را میفهمد و عاشقش میشود که «ذا
ذكر الله وجلت قلوبهم وإذا تليت عليهم آياته زادتهم إيمانا». #کتاب_قصه_دلبری خاطرات همسر شهید از 5 سال زندگی مشترک با #شهید_محمدحسین_محمدخانی است که با خاطرات ایشان از نحوه آشنایی با شهید در بسیج دانشگاه آغاز می شود و با
خاطراتشان ازسفر به لبنان و ادامه یافته و اعزام به #سوریه و شهادت پایان بخش قصه دلبری می شود.متن کتاب قلمی روان و جذاب دارد و شخصیت شهید هر لحظه ما را غافلگیر می کند.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.