بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت سارا مستغاثی

                همان لمونی اسنیکت بود. پر از علامت سوال و بازی با کلمات و شخصیت های خاص. در همان شهر های خاصی که فقط در نوشته های اسنیکت پیدا می شود.
حس خوبی داشت خواندن این کتاب و بعد از هفت-هشت سال دوباره برگشتن به دنیای "بچه های بد شانس".
البته یک چیزی کم داشت نسبت به مجموعه ی قبل. یک نوع ظریف کاری که در آن مجموعه داشت شاید. مانند بیمارستان نیمه کاره، برکه ی هتل دینومان، دژاوو ی سیرک مرگبار و... 
و این که سوم شخص بودن راوی در مجموعه ی قبل شیرین تر بود تا اول شخص بودن خود لمونی.
شاید هم فقط من هفت هشت سال بزرگ تر شدم...

پی نوشت: 
<I>Nothing firm up a friendship like a good-natured argument.</I>
موافقم:)
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.