یادداشت راضیه محمدی
برای هر سه آبنبات نوشته ام پس متنم ادامه است خواننده کتاب همراه با قد کشیدن محسن قد میکشه هم زمان باهاش امتحان میده همراه با محسن لذت عاشقی رو میچشه هر وقت بی حوصله میشه میره بش قارداش و در تمام رویاهای محسن غرق میشه وقتی داره با اوج شطینت محسن بلند میخنده سوزش پشت گردن محسن رو حس میکنه که #دایی_اکبر به شوخی یا جدی اونو مهمون یه پس گردنی کرده با هر باری که محسن به ساندویچی میره خواننده هم طعم ساندویچ رو میچشه و همیشه هم استرس کم بودن پول تو جیبیش رو حس میکنه.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.