یادداشت محمد نادری

                《ماریا!چرا اغراق می کنی؟ در طول چهل و پنج دقیقه! اگز زمان در آوردن لباس، نوازش های دروغین، گفتگو های بیهوده و دوباره پوشیدن لباس ها را از این مدت کم کنیم، تنها یازده دقیقه باقی می ماند. یازده دقیقه! دنیا بر اساس پدیده ای می گردد که تنها یازده دقیقه طول می کشد و به خاط همین یازده دقیقه ، در روزی که بیست و چهار ساعت دارد، با احتساب اینکه همه مردان روی زمین هر روز با همسرانشان نزدیکی کنند، چیزی جز بیهودگی نیست... مردان ازدواج می کنند؛ به خانواده خود می بالند؛ گریه کودکان را تحمل می کنند؛ هنگامی که دیر به خانه می رسند ، از توضیح دادن دلیل تاخیر، عاجز هستند؛ ده ها و صد ها زن را می بینند که دلشان می خواهد با آنان در ساحل قدم بزنند؛ برای زنان ناشناخته لباس های فاخر می خرند، حتی گرانتر از آنچه برای همسرانشان ابتیاع می کنند؛ به یک روسپی پول می دهند تا کمبود های احساسی آنها را جبران کند؛ به شرکت های سازنده لوازم آرایش، موسسات بدنسازی و رژیم غذایی مراجعه می کنند؛ و برای افزودن به اقتدار خود، برنامه می ریزند... ولی هنگامی که با مردان دیگر مواجه می شوند، هرگز درباره زنان حرف نمی زنند، بلکه درباره پول ، کار و ورزش به گفتگو می پردازند. آنچه در طبیعت پیشرفت مناسبی نداشت‌ از بین بردن جنگل آمازون، تخریب لایه اوزون، مرگ پانداها، کمبود توتون، غذاهای سرطانزا، و آن گونه که روزنامه ها تبلیغ می کردند، وضعیت زندان ها و زندانیان نبود. دقیقا همان چیز بود که ماریا به آن اشتغال داشت: س.....ک.....س!》
                           (بریده ای از متن کتاب)
مانند دیگر آثار کوئیلو  تنها یک رمان ساده نیست بلکه آکنده از مفاهیم عرفانی و فلسفی است و خط داستانی خوبی هم داره. 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.