یادداشت معصومه سعادت
1402/1/18
این کتاب در صورتی رمان نوجوانه که بگیم کتاب "زندگی در پیش رو" هم رمان نوجوانه!! این اولا! دوم این که داستان کتاب درباره دختریه به اسم الا که مادرش(سو) موقع زایمان می ره توی کما (و هپی اند طوری، آخرش هم شفا می گیره!) و کل کتاب، راجع به دو هفته زندگی الا به همراه ناپدری و برادر نوزادشه. کل کتاب درباره جلب ترحم های الا، دعوا و فحاشی هاش به ناپدریش، دعواش با دوست های صمیمی ش، گریه های خودش و ناپدریش، شلختگی و هیچ کاری نکردنش! و خشونتش بود. + چرا می گم مناسب نوجوان نیست؟ اول این که اگر یه موقع قرار باشه مادر یه نوجوان یه بچه ی دیگه به دنیا بیاره، احتمالا بعد از خوندن این کتاب اون بچه از نگرانی دق می کنه! چون چندین بار گفته شده که احتمالا از کما بیرون نمیاد و این چیزا... دوم این که سو اول باردار می شه و بعد ازدواج می کنه و چندین بار تا آخر کتاب به این موضوع اشاره می شه. سوم این که بارها و بارها خانوم ها و آقایون همدیگه رو بغل و بوس می کنن، مثلا دوست سو، ناپدری الا رو بغل می کنه و کلی موردهای این شکلی. الا پدرش رو که خودش داره با یه خانوم دیگه زندگی می کنه، مجبور می کنه مادرش رو که شوهر داره ببوسه و اون هم این کار رو می کنه! الا فکر می کنه این بوسه می تونه مادرش رو نجات بده!! دوست صمیمی الا یه دوست دیگه پیدا کرده و و الا هم می ره با دو تا پسر دوست می شه. اون ها برای هم یادداشت می نویسن و آخرش یادداشت هایشان می نویسن: بوس بوس! یکی از موردای دیگه ش هم اینه که -روم به دیوار واقعا- دوست سو براش "لباس خواب نازک مشکی زیبا" می خره که توی بیمارستان بهش بپوشونن. توضیح می ده که این لباسیه که سو دوست داشته تو ماه عسلش بپوشه!! و همسر سو می گه فعلا بهش نمی پوشونیم چون وقتی خوشگل می شه می خوام کنار خودم باشه! تازه موردهایی مثل این که برای معاینه و وقتی بچه رو میارن پیش سو اون رو برهنه می کنن و اینا هم زیاد داشت... کلا به نظرم خیلی غربی بود و حتی شاید نوجوان غربی هم چنین کتاب هایی نخونه -_- الان که خوب فکر می کنم می بینم کتاب چیز زیادی بهم نداد. شاید دو تا ستاره هم بسش بود!
(0/1000)
معصومه سعادت
1403/8/14
1