یادداشت مجید اسطیری

                _
اگر کسی بگوید شرط سامورایی بودن در یک کلام چیست، باید گفت اساس آن سر سپردن در راه امیر است. و اگر کسی بازپرسد پس از آن چه، باید گفت بالاتر از هر چیز آن است که سامورایی در جان خویش، خرد، انسانیت و شجاعت داشته باشد. داشتن این سه فضيلت شاید برای مردم عادی دور از دسترس به نظر آید، اما برای سامورایی سهل است. خرد چیزی نیست جز در میان گذاشتن امور با دیگران، حکمت بی پایان از همین نشئت می گیرد. انسانیت حاصل کار کردن برای دیگران و رنج بردن برای آنان و ارجح دانستن آنان است. شجاعت یعنی دندان های خویش را به هم فشردن و به پیش رفتن. با دندانهای به هم فشرده به پیش رو؛ این است شجاعت. و توجهی به شرایط نکن. نیازی به دانستن هر چیزی که فراتر از این سه باشد نیست.

به نظرم بهترین برش از کتاب که میتواند چکیده  اثر را بیان کند همین چند سطر بالا باشد
خب این کتاب که به نظرم میتوان آن را یک کتاب اخلاق دانست اصلا ساختارمند نیست. مجموعه ای از حکایات سامورایی ها است که میتوان از آنها مرواریدهای حکمت را بیرون کشید. به علاوه دریافت های خود یاماموتو چونه تومو از سلوک سامورایی که آنها هم اصلا ساختار ندارد و به بهانه هر حکایتی او گوشه ای از دریافت هایش را میگوید و بهترین چکیده اش همین چند سطر بالا است. همان طور که قبلا درمورد کتاب "هنر رزم" نوشته بودم اینجا هم احساس کردم این کتاب جاهایی دارای تناقض است که قاعدتا ناشی از همین بی ساختار بودن است. اما بی ساختار بودن خصلت این نظام فکری است. یک سامورایی است که میفهمد در چه موقفی کدام دستورالعمل را به کار بندد و از روی این کتاب نمیتوان کسی را تبدیل به سامورایی کرد. 
اگر میخواهید بازتاب این ایده آلیسم را در رمان ببینید توصیه میکنم آثار "Yukio Mishima" را بخوانید. هرچند شاید هیچ کدام از آثارش به اندازه ماجرای خودکشی دراماتیکش روی شما تاثیر نگذارد
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.