یادداشت سید علی مرعشی
1403/9/8
3.8
26
تمام کردن برخی کتابها شبیه بالا رفتن از یک سربالایی با شیب زیاد است. قدمهای اول با انرژی زیاد آغاز میشود، اما کمی بعد حسابی از خجالت خودمان برای انتخاب چنین راهی درمیآییم! انتخاب کتاب مشهور گورکی برای مطالعه، یکی از این تجربههای دشوار بود که میزان صبوری ما را کاملاً آزمود. داستان کتاب برای جوانهای دهۀ ۴۰ و ۵۰ و دوران یکهتازی مارکسیستها در ایران جذابیت داشتهاست، اما اکنون ارتباط برقرار کردن با آن کمی دشوار است. البته اگر شما نیز یکی از به اصطلاح انقلابیهای اغتشاشهای سالهای اخیر باشید، احتمالاً تکتک جملات کتاب را بر سردر اتاقتان نصب و یا در شبکۀ اجتماعی ایکس (بخوانید توییتر سابق) منتشر میکنید! از ابتدا بهصورت ناخوداگاه به شباهت عجیب این کتاب با ژرمینال پی بردم و بهصورت طبیعی ژرمینال را یک سر و گردن بالاتر از این اثر دیدم. درونمایۀ مادر نیز به احوالات خلق(مردم) بیبضاعتی که از طبقۀ سرمایهدار رنج دیدهاند و نیز مبارزهٔ آنها با دولت و نظم اجتماعی ظالمانه میپردازد. مشکل اصلی داستان ارتباط نگرفتن با شخصیتها است، بهطوریکه گویا اصلاً شخصیتپردازی انجام نمیشود و نمیتوانیم بهصورت کامل خود را جای افراد قرار دهیم. حتی اگر این ارتباط در برخی موقعیتها پررنگ شود، اما خیلی زود با پرشهای ذهنی نویسنده از بین میرود. شخصیت مادر که گویا بهسان همان کلیشۀ معروف «مادر و زن نماد وطن است» اینجا نیز چنین کارکردی را دارد. زنی مظلوم، کتکخورده از شوهر سابق، بیاطلاع از اوضاع جامعه و ... البته این شرایط بهتدریج تغییر میکند. نکتۀ مثبت یا منفی کتاب - بسته به اینکه چه نوع مخاطبی آن را بخواند - این است که پیچیدگی خاصی ندارد و واقعاً نمیتوان آن را در ردیف شاهکارهای کلاسیک قرار داد و شهرت خود را صرفاً مدیون مضامین ایدئولوژیک خود است. پ.ن: برخی جملات کتاب از زبان پسر مادر عمیق، گرم و در خور تحسین است. سید علی مرعشی ۸ آذر ۱۴۰۳ ✨https://eitaa.com/marashi_books
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.