بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت مهدی رضائی

                اسلیم به جورج گفت :
برای خوب بودن نیازی نیست باهوش باشی ...

‌
همه جای داستان میشه تضاد رو دید ...
لنی ، پسرِ خوبِ داستان ما چثه بزرگ و زور زیادی داره اما خیلی کندذهنه و مثل یه بچه میمونه؛ در کنارش جورج چثه کوچک تر و زور کمتری داره اما باهوشه !
جالب تر اینه که این دو شخصیت در دورانی که همه آدم ها تنهان ، کنار هم هستن و رویای مشترک دارن
لنی حس خوب داشتن رو در یک چیز خلاصه میکنه ، خرگوش ها!
و جورج هم در تقلای اینه که مزرعه ای بخره و دیگه مثل کارگرها عذاب نکشه
اما سرنوشت مثل همیشه بازی رو تغییر میده و پایان داستان رو تلخ رقم میزنه .
        
(0/1000)

نظرات

سجاد

1401/09/13

بادرود؛یه کتاب بنام متفاوت باش خوندم نمیدونم کی تالیف کرده بود اما از نوشته های جان اشتاین زیاد داخلش بود...یه کتاب زرد رنگ بود،اگ میدونی مال کی بوده بگو تا دوباره یه نگاه بهش بندازم🙏🙌
1
سلام و درود خیر متاسفانه ، اولین کتابی که از استاین بک مطالعه کردم این کتاب بود..