یادداشت سامان
دیروز
2.5 کتاب با یک مقدمه جذاب شروع میشه..آقای ویلیام اروین تو مقدمه توضیح میده در دهه پنجم زندگیاش رو آورده به شناخت مکتب رواقی گری و سعی میکنه در کتاب در مورد رواقی گری توضیح میده.او معتقده بسیاری از باورهایی که نسبت به رواقی گری وجود داره ناشی از برداشت های اشتباه و ندانستن کافی در این باره است و سعی میکنه از چهره رواقی گری غبارزدایی کنه تا مخاطب با اصل موضوع آشنا بشه.مقدمه کتاب برای من جذاب بود و نوید یک کتاب جذاب رو میداد. بعد از بخش های اولیه که حالت مقدمه بحث و شناخت مکاتب مختلف به صورت مختصر رو داشت، میرسیم به بحث اصلی که شامل راهکارهای روانشناختی رواقی گری و توصیه های رواقی است که بحث رواقی گری رو قشنگ باز میکنه و توضیح میده..در بخش انتهایی کتاب رواقی زیستن در زندگی مدرن از علل به افول رفتن رواقی گری حرف میزنه و تجربیات زیست رواقی خودش رو بیان میکنه.در انتها هم چند منبع مطالعاتی برای خواندن در مورد رواقی گری معرفی میکنه. برخی از توصیه هاش رو قبول داشتم و موافق بودم،با برخی مخالف بودم و اصلا کاربردی نمیدونستمش و در عین تعجب دیدم یه سری از توصیه هاش رو هم همین الان در زندگیم دارم اجرا میکنم در حالی که کلمه ای در مورد رواقی گری نخونده بودم وهیچ اطلاعاتی نداشتم.به طور خیلی کلی اگر بخوام بگم رواقی گری میگه از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببر و به چیزی دل نبند و درگیرش نشو.خب در ادامه هم مسائل گوناگونی رو در توصیه های رواقی گری مطرح میکنه. خیلی از توصیه ها در جهان امروزی قابل اجرا نیست.مخصوصا در جغرافیای مخصوصی که ما زندگی میکنیم.در ابتدای بحث دیدم نویسنده برخی جاها به آنچه از رواقی گری تعریف میکنه،نقدی هم وارد میکنه و اونطور نیست که چشم و گوش بسته همه توصیه ها رو اجرایی بدونه اما هر چه از ارائه مطالب گذشت،این حسن نویسنده کمتر شد.مطالب کتاب به صورت ساده بیان شده بود و توضیحات کافی و بعضا زیادی نویسنده در موضوعات گوناگون داده بود.من چیزی از فلسفه نخوندم و اطلاعی ندارم،اما تا جایی که میدونم فلسفه سخت خوانه،نمیدونم به این شکل ساده کردن مفاهیم آیا کار خوبیه یا نه.در این موضوع ساده فهم کردن اگر مطالب مهمی ذبح شده باشه به گمانم این کار عبث و بیهوده ایست.موضوعی که سخته و نیازمند مطالعات زیاد و تفکر هستسش اگر خیلی بخواد ساده بیان بشه،به نظرم میتونه رنگ و بوی تجاری کردن به خودش بگیره که در این مهم،آفتی است.باز هم معتقدم دوستانی که فلسفه خوان هستند در مورد این موضوع باید نظراشتون رو بیان کنند. هر چه از روند کتاب گذشت،علاقه من به بحث و توصیه ها و مفاهیمی که نویسنده در موردشون صحبت میکرد کمتر و کمتر میشد و ارتباط برقرار کردن با موضوع دشوارتر.فکر میکنم کسانی که مذهبی نیستند،سخت بتونند با کتاب ارتباط برقرار کنند و دوستان مذهبی احتمالا راحت تر با توصیه ها کنار بیان.از توصیه های پر تکرار رواقی گری که فکر کردن به اتفاقات ناگوار بود،شاید با بخشیش موافق بودم اما نتونستم با اصل موضوع به طور کامل کنار بیام.میشه در مورد هر موضوع و توصیه مجزا بحث کرد که برای این نوشتار کاری است غیر ضروری و غیر لازم.علی رغم اینکه کتاب رو زیاد دوست نداشتم اما از مطالعه اش پشیمان نیستم.به نظرم لازم بود بخونم و شاید در آینده که هم از فلسفه و مشتقاتش بیشتر خوندم و هم اینکه مطلب کمی ته نشین شد نظرم در مورد این کتاب و رواقی گری تغییر کرد. کتاب از ترجمه مناسبی برخوردار بود و من نشر گمان رو خوندم،نشر ققنوس هم توسط محمد یوسفی این کتاب رو ترجمه کرده.. ایراد بنی اسرائیلی:سایز فونت شماره صفحه های کتاب به نظرم میتونست کوچکتر باشه .
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.