یادداشت اسب

اسب

اسب

1401/12/13

در انتظار بوجانگلز
        «این داستان زندگی حقیقی من است، البته با دروغ‌هایی اینجا و آنجا، زیرا زندگی اغلب چیزی جز این نیست.»
سخت کتاب می‌خوانم و معمولاً کتاب‌ها را راحت می‌بندم تا چشمانم خسته نشود. ولی «بوجانگلز» را در آغوش کشیدم و تا صبح مِیگساری کردیم، رقصیدیم و دروغ بافتیم و خندیدیم.
نوع روایت و شوخی‌ها و روند داستانی «بوجانگلز» خیلی شبیهم بود. خود را در سطور کتاب می‌دیدم. شب عجیبی با «بوجانگلز» صبح شد.
این کتاب مزین به امضای دوستی‌‍ست. حال این امضا دیگر یادآور اسفندِ در قرنطینه نیست بلکه سرآغازی‌‌‍ست برای کشف خویشتنم، شاید در صفحات سپید کتاب‌ها.
      
2

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.