یادداشت محمدصدرا وثوق

                جلد اول کتاب به پایان رسید. فضای داستان جامعه اشرافی فرانسه است، پر از اشیا لوکس، مهمانی‌های رسمی و شام‌های پر زرق‌و‌برق. به نظرم مهم‌ترین نقاط قوت این رمان ظرافت قلم نویسنده در توصیف وقایع و تمرکز او بر مکالمات درونی شخصیت‌هایی است که آن‌ها را محور داستان خود قرار داده است. تمام داستان سیر پایان ناپذیری از روزمرگی‌ها به نظر می‌رسد که با جدیت به تصویر کشیده شده‌اند طوری که گاهی اوقات آدم حس می‌کند زندگی راوی به فلان سلام و احوال‌پرسی یا نحوه حضورش در فلان مهمانی وابسته است. به نظرم آدم‌های واقعی هم همینطور هستند، وقایع زندگی را خیلی بزرگ می‌بینند، نحوه بیان نویسنده از این نظر هم جالب بود.
جذابیت فصول کتاب برای من سیری نزولی داشتند، فصل اول خیلی جذاب و دقیق به نظر می‌رسید اما رفته رفته موضوعات بی‌ربط‌تر و کم اهمیت‌تر شدند. در فصل آخر احساسات عاشقانه پسربچه‌ای روایت می‌شود، به نظر من نوعی تحمیل احساسات بزرگسالانه به کودک است و اصلا جذاب نیست.
علی‌رغم جذابیت هر صفحه از کتاب به صورت مجزا، گاهی اوقات به نظر می‌رسید که در سیل بی‌پایانی از جزئیات غرق شده‌ایم و اینجا بود که داستان ملال‌آور می‌شد.
در نهایت باید بگویم به نظرم این کتاب مانند عسل است، مزه خوبی دارد اما زیاد خوردن از آن باعث دلزدگی است، باید آن را ذره ذره و با فاصله خورد.
        
(0/1000)

نظرات

خداقوت✌️