یادداشت
1400/9/15
4.3
25
#سورِ_بز از اون کتابهاییه که یهو خوندنش مد شد. من کمی دیرتر از بقیه این کتاب رو خوندم. ماجرای کتاب در جمهوری دومینکن اتفاق میافته و دربارهی #تروخیو رهبر دیکتاتور دومینیکنه. کتاب سه روایت موازی داره. 1_ داستان اورانیا دختری که بعد از سی و پنج سال به کشورش برگشته. 2_داستان یک صبح تا شب تروخیو. 3_ داستان شش نفر که در بزرگراهی منتظر هستند که رهبر رو ترور بکنند. هر کدوم در فصلهای پشت سر هم و تکرارشونده. اما در بخش سوم کتاب این نظم به هم میریزه که به نظرم ضعف کتابه. دو سه فصل داستان اورانیا جا میمونه و آخرین فصل به اون اختصاص پیدا میکنه. در هر سه روایت با رفت و برگشت هم با اوضاع سیاسی اجتماعی اون دوران آشنا میشیم و هم با شخصیت #دیکتاتور، اطرافیانش و اقداماتش. این کتاب از نظر تکنیکی کتاب خوبیه. تغییر زاویه دیدها تغییر راوی، چیدمان صحنهها، رفت و برگشتها و... ترجمه هم ترجمه خوبیه اما کمی نیاز به ویرایش داره. از نظر مضمون و سوژه هم کتاب خوبیه. هم اطلاعات تاریخی خوبی داره و هم مخاطب رو به فکر فرو میبره. اشتباه خطرناکتره یا ظلم. نداشتن برنامهریزی و رهبر دانا و مقتدر ممکنه یه بحران به وجود بیاره. و انگیزه در هر عملی چقدر میتونه تأثیرگذار باشه. مثلاً انتقام. #قدرتطلبی، #عدالت و...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.