یادداشت سحر ایمانی

                از این کتاب که خیلی سال پیش خوانده‌ام‌اش، فقط کلیتی‌ خاکستری از داستان ِ عشق امیراسلان نامدار به دختر پادشاه به‌خاطرم مونده، ولی به‌جز یک بیت شعر که به روشنی یادمه:)
مرا دردی‌ست اندر دل، که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم، که مغز استخوان سوزد
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.