یادداشت ناصر حافظی مطلق

                آدمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وزنو آدمی

1)
"آدمی: یک تاریخ نویدبخش" (Humankind: A Hopeful History) کتابی است نوشته "روتخر برخمان" (Rutger Bregman)؛ مورخ هلندی؛ که در سال 2020 میلادی نگاشته شده است. این کتاب در سال ۱۳۹۹ توسط "مزدا موحد" به فارسی برگردانده شده و در انتشارات "فرهنگ نشر نو" به چاپ رسیده است. البته کتاب ترجمه‌های دیگری هم دارد. 

2)
در میان آراء رنگارنگ  فلاسفه عصر روشنگری، دو متفکر در دو سر طیف توصیف سرشت انسان قرار دارند. یکی "توماس هابز" (Thomas Hobbes) انگلیسی است که انسان را ذاتاً شرور می‌داند و لذا برای مهار آدمی تمدن را در قالب نسخه‌ای قهری پیشنهاد می‌نماید و دیگری "ژان ژاک روسو" (Jean-Jacques Rousseau) فرانسوی که انسان را ذاتاً نیک می‌داند و تمدن را برساخته‌ای مزاحم می‌پندارد که این ذات نیک را به‌سوی پلیدی و تباهی می‌راند. دیدگاه "هابز" بعدها زمینه‌ساز نظریه‌ای شد که "لفافه" (Veneer Theory) نام گرفت  با این مضمون که تمدن صرفاً لفافه‌ای زیبا است به دور ذات پلید انسان. "برخمان" در تمام کتاب تلاش دارد برتری طولانی‌مدت "هابز" را خاتمه دهد و "روسو" را بر "هابز" چیره سازد. 

3)
کتاب معروف "سالار مگس‌ها" (Lord of the Flies) نوشته‌ی "ویلیام گولدینگ" (William Golding)  در سال 1954 میلادی تفسیری است از ذات پلید و پنهان بشر: کودکانی که در جزیره‌ای گیر می‌افتند و به‌تدریج تبدیل به هیولاهایی وحشی می‌گردند. اما "برخمان" نسخه‌ای واقعی از چنین داستانی را بازگو می‌کند که دقیقاً نتایج وارونی به بار آورده است. کودکان گیر افتاده در جزیره در واقعیت و تا لحظه نجات از هیچ‌گونه کمکی به هم فروگذار نکردند. "برخمان" بر این اعتقاد است که ما با شامپانزه‌ها و بونوبوها به یک میزان اشتراک ژنتیکی (بین 98 تا 99 درصد) داریم، اما برخلاف تصور غالب نه بر اساس خودخواهی شامپانزه‌ها که بر اساس همیاری بونوبوها سرشته شدیم. 

4)
کتاب سرشار است از مثال‌ها و تحلیل‌های ژرفی که تلاش دارند دیدگاه غالب و برآمده از نظریه لفافه را نقض کنند. اما آیا چند صدسال یا چند هزار سال ذهنیت بناشده بر نظریه لفافه به این راحتی قابل‌زدودن است؟ حتی اگر این‌گونه باشد آیا این دیدگاه جدید و رادیکال به فراتر از مرزهای اروپا هم قابل‌تعمیم است؟ کتاب "برخمان" تلاش دارد این ذهنیت سنتی مبنی بر پلیدی ذات انسان را در هم بشکند و بنایی نو بسازد که خودش آن را یک "تاریخ نویدبخش" نام نهاده است. تاریخی که اگر صحیح باشد باید در بسیاری از بنیان‌های تمدن و جامعه انسانی بازنگری کرد و بسیاری از نهادهای آن را از نو بنا نهاد. 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.