یادداشت عَلَـویه

رویای یک دیدار
        ﷽
تا به حال کسی را دیده اید که سه بار دین و آیین خود را تغییر دهد ؟ نه از آن رو که از دین سابق فراری باشد و بخواهد از چهارچوب احکامش رهایی یابد ؛ 
بلکه هر بار دینی را کامل تر از دین خود می دید و خود را در آغوش دینِ نو می انداخت ...
روزبه ؛
 جوانِ زرتشتی و نگهبان آتشکده ی شهر جِی
 وقتی خود را در تاریکی شب اسیر دید دانست که به آتشی نیاز دارد که همیشه همراهش باشد آتشی که برای روشن کردنش نیاز به زغال و مشعل و گرفتنش در دست نباشد 
آتشی که بی واهمه از باد های سهمگین و قطرات باران همیشه روشن بماند 
آتشی که گرمابخش قدم ها و نوربخش چشم ها و راهنمای او باشد
روزبهی که روزی در میان مردم دیارش جایگاه و مقام داشت و کنار پدر و مادرش آرامش و ثروتی داشت با اراده و تصمیم خود آوارگی بیابان ها را خرید 
تشنه ی حقیقت بود و ثروت و آرامش نمی توانستند پاسخگوی این نیازش باشند !
فدایشان کرد و بهای خریدِ حقیقت شدند آن ثروت و آرامش ...
او به هر آیینی که در می آمد بهترین بود !
زرتشتی مسیحی یا مسلمان.. 
از فارس تا شام و اورشلیم 
از فلسطین تا صحراهای حجاز 
روح که تشنه باشد می شوی چون اسماعیلِ کودک که برای یافتنش هرچه در توان داری خرج می‌کنی و پا بر زمین میکوبی تا زمزم را از زیر خروارخاکِ صحرای بخیل حجاز و از اوج آسمان ها به روی زمین دعوت کنی ...
حال می دانید از که سخن می گویم ؟
از صحابی پیامبر و یار مولا ی ما
فخر ما و مایه ی بالیدن ما 🇮🇷
جناب سلمان فارسی 🌿...


      
7

6

(0/1000)

نظرات

s n o w m a n

1402/11/21

عالی بود🤌 
ممنون

0