یادداشت سیدمهدی مرتضوی
1401/3/6
4.3
117
کتاب ویولون زن روی پل را همین الان تمام کردم.کتابی که یک نفس پایش نشستم و جم نخوردم. به نظرم یکی از کتابهایی است که حتما باید قبل از مرگ خواند. کتابی که نه فقط خانواده اهل اعتیاد، نه فقط مسئولین سیاستگذار درعرصه اعتیاد، نه فقط خود در دام افتادگان بیچاره؛ که همه ما باید بخوانیم. چون همه ما مسافریم و داستان زندگی همه ما سفر از ظلمت به نور است منتهی قالبهایش فرق دارد. خسرو باباخانی هم با یک روایت نو، ساده، روانو جذاب همسفر ما در این سفر است. چقدر دنیای ما هم شبیه داستان کنگره شصت است. اعتیاد به گناه داریم، رهجو هستیم و مرزبان های زیادی داریم، باید عهد ببندیم دستورات راهنما را اجرا کنیم، بی کم و کاست. که اگر اینطور زندگی کنیم در طول سفر بمیریم، مسافر هستیم، پاک و مطهر! سفر دور و دراز است و نیاز به تجهیزات دارد. وگرنه ممکن است سالها بگذرد و یکروز سرد زمستانی جنازه خشکیده و سرمازده بی روح امیدمان را در گوشه کناری پیدا کنند که دارد فقط نفس میکشد. بگذریم .خسرو آخر سر هم راز اصلی موفقیت و تکامل در این سفر را به ما میگوید : «خوب گوش خسرو جان، میفرماید آنهایی که استقامت میورزند. نمیفرماید آنهایی که باهوش ترند. نمیفرماید آنهایی که جوان ترند. نمیفرماید آنهایی که خوشگل ترند. خوش تیپ ترند، آنهایی که پولدارترند....بلکه میفرماید آنهایی که استقامت میورزند. پس دورت بگردم. رمز موفقیت دوچیز است: ایمانآوردن و استقامت ورزیدن...وقتی به این دوکلید جاودانه دست یافتیم آن گاه خداوندمتعال نه یک فرشته که فرشتگانی بر ما نازل خواهد کرد.شاید فرشتگانی در هیئت انسانی.مثل یک دوست مثل یک رفیق، یک آشنا، مثل یک معلم....تا نترسیم»
7
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.