یادداشت فاف میم زال

                خیلی تلاش کردم ولی نمیتوانم به خواندن این کتاب ادامه بدهم. بیش از نصف کتاب رو خوانده ام ولی هنوز چیز بدردبخوری دستم را نگرفته!
تا اینجای کار، توصیفات و شخصیت پردازی تقریبا صفر است. با اینکه دو نفر مضنون به قتل و یک دوست مقتول با رفتارهای عجیب و عده ای دختر عجیب و غریب تر داریم ولی هیچ چیز درباره آنها نمیدانیم. ۹۰ درصد داستان به روایت ناشی گرانه سوگواری شخصیت اصلی برای شوهر فقیدش و اوهامات و توهمات و خواب و خیال های بی معنی اش میگذرد‌ که واقعا حوصله سر بر و اعصاب خرد کن است! بیشتر از اینکه دیالوگ و توصیفات از روند داستان ببینیم در کله شخصیت اصلی هستیم ولی حتی از او هم چیزی نمیفهمیم! گرچه این روند برای من عجیب است چون کتاب قبلی این نویسنده  (بیمار خاموش)فوق العاده قوی و پر کشش بود، از همان اولین صفحات.
ضمنا بنظر میرسد ترجمه دلچسب نیست و این هم باعث سخت خوانی نثر شده، یک داستان امروزی معمایی پر تکلف تر از داستان های آگاتا کریستی ترجمه شده. بعضی جاها در ترجمه expression ها هم ایراداتی دیده می شود.

خلاصه که تجربه بدی بود!
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.