یادداشت سعید بیگی
1403/6/10
کتاب «نمایش در ایران» نخستین کتابی است که از بهرام بیضائی با معرفی و راهنمایی آقای خطیب عزیز میخوانم. طرح روی جلد کتاب؛ تصویر «سیاه» گرفته شده از یک نقاشی قرن دهم، از نسخۀ خطی گلستان سعدی و پشت جلد نیز تصویری از یک شمایل است. نثر کتاب، خوب و خوشخوان است و رسمالخط کتاب مربوط به سال چاپ کتاب یعنی 1344 است و در آن از واژگان مُرکّب بسیار استفاده شده است که ویژگی نثر آن دوران است. بیضائی این کتاب را «یک مطالعه» میداند و از آن به عنوان یک تحقیق جامع و مانع نام نمی بَرَد و دلایل این مطلب را هم در پیشگفتار به روشنی بیان کرده است. کتاب با بخشهای: «توضیح ناشر، پیشگفتار، مقدمات، نمایشهای پیش از اسلام، نمایشهای پس از اسلام شامل: (نَقّالی، نمایشهای عروسکی، تعزیه، نمایشهای شادیآور)، سرانجام و واژهنامۀ نمایشی»؛ در 224 صفحه و در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است. آنگونه که از توضیح ناشر و پیشگفتار نویسنده روشن میشود؛ این کتاب همان کتابی است که در سال 1344 چاپ و منتشر شده و تاکنون به دلایل متعدد و بیشتر به علت نارضایتی نویسنده منتشر نشده است. بهرام بیضائی کتاب را نیازمند بازخوانی و بازنویسی میداند و اطلاعات امروز خود را نیز افزونتر از آن دوران میشِمُرَد و در صدد فرصتی است که این کتاب را به شکل کاملتر و پختهتر به علاقهمندان عرضه نماید؛ اما شوربختانه تاکنون این کار به سرانجام نرسیده است. وقتی نویسنده اصرار ناشر را میبیند؛ بهناچار میپذیرد که کتاب با همان شکل و شمایل و مشخصات پیشینِ چند دهۀ قبل، چاپ و منتشر گردد. اما علت اصرار ناشر برای چاپ کتاب به همان شکل پیشین؛ یکی به جهت جلوگیری از نشر غیرقانونی، زیرزمینی و زیراکسی آن و از بین رفتن حقوق مادی و معنوی نویسنده و ناشر و دیگر نیاز دانشجویان و اهالی تئاتر و نمایش، به این منبع مهم و ارزشمند است. نویسنده ابتدا مقدماتی را بیان میکند که به نظرم بسیار مهم است و به طور خلاصه نشان دهندۀ مشکلاتی است که تاکنون مانع رشد، پیشرفت و بالندگی هنر نمایش در ایران شده است. سپس در ادامه؛ نگاهی به نمایش و پیشینۀ آن در ایرانِ پیش از اسلام دارد و در ادامه، نمایش و شکلهای گوناگون آن را در ایرانِ پس از اسلام بررسی میکند و در نهایت در بخشِ سرانجام؛ از اینکه توان بالقوۀ نمایش ایرانی ـ بهویژه تعزیه ـ در برخورد با فرهنگ و نمایش غربی، مورد عنایت جوانان فرنگیمآب قرار نگرفته است، افسوس میخورد. کتاب حرفهای گفتنی زیادی دارد که از فردی چون بیضائی که در این زمینه کار کرده و دانش آن را نیز دارد؛ جز این انتظار نمیرود. اما افسوس که در بعضی موارد کاری از کسی ساخته نیست و راهی که با یک خشت کج باز شده؛ ناگزیر از ترکستان سر در خواهد آورد. در اینجا چند جمله از نثر کتاب را به عنوان نمونه میآوریم که خواندنش خالی از لطف نیست! نمونۀ نثر کتاب: «... ایران مثلاً در برابر برتری سیاسی و نظامی و صنعتی غرب احساس حقارت کرد، و این حس به فرهنگ هم سرایت کرد، نتیجه معلوم است؛ در مورد فرهنگ پیش از آنکه چیز تازهیی بدست آورد آنچه را که داشت به سرعت از دست داد. روشنفکران ـ بدون داشتن شناخت درستی ـ به نفی ارزشهای گذشته پرداختند و برخی واسطهها، مظاهر فرهنگ غرب را ـ بدون درک عمیق مبانی آنها ـ تبلیغ کردند. نسبت این مبادله بین ایران و غرب چیزی نظیر نسبت صادرات و واردات بود. ...» (نمایش در ایران صفحۀ 207) تمام علاقهمندان به نمایش و تاریخچۀ نمایش در ایران را به مطالعۀ این کتاب ارزشمند، جالب و سودمند دعوت میکنم. مطمئن باشید که از خواندنش پشیمان نخواهید شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.